Maryam, Me & Myself

يادداشت‌هاي مريم خانوم



About Me



مريم خانوم!
شيفته‌ي صدای محمد اصفهانی، کتاب‌هاي پائولو کوئيلو، ترانه‌هاي اندي و کليه‌ي زبان‌هاي از چپ به راست و برعکس! پروفایل کامل مریمی..



تاريخ تولد بلاگ‌م: ۲۸ دي ۸۲

Maryami_Myself{@}yahoo.com


Previous Posts





Friends





Ping
تبادل لینک
اونایی که بهم لینک دادن
Maryam, Me & Myself*

118
GSM
ويکي‌پديا
No Spam
پائولو کوئیلو
آرش حجازی
محمد اصفهانی
انتشارات کاروان
ميدي‌هاي ايراني
Google Scholar
Song Meanings
وبلاگ پائولو کوئیلو
کتاب‌هاي رايگان فارسي
Open Learning Center
ليست وبلاگ‌هاي به روز شده
لينک دادن، به معناي تائيد مطالب از جانب من نيست.

Google PageRank Checker Tool



Archive


بهمن۸۲
اسفند۸۲
فروردين۸۳
ادامه فروردين۸۳
ارديبهشت۸۳
خرداد۸۳
تير۸۳
مرداد۸۳


Subscribe



ايميل‌تون رو وارد کنين تا مطالب جديد براتون فرستاده بشه.





Sunday, July 23, 2006
My Umbrella
*۲۷ تير

*چه زود ۲۷ تير شد! تاريخ خاصي نيست.ميگم چه زود مي گذره امسال!

*کليه ي افرادي که به نحوي در زبان انگليسي ادعاشون ميشه، بيان به اين کتاب English Vocabulary organiser من يه نگاهي بندازن.

*«سپيده منو ببخش» اندي رو دوست دارم خيلي؛ از اونجا که ميگه: قدر ت رو ندونستم...


*You never will be the person you can be if pressure, tension and discipline are taken out of your life.
James G. Bilkey


*هرگز آدمي نميشي که واقعاً مي توني باشي مگر اينکه سختي ها، مشقت ها، فشارها و انظباط بيش از حد رو از زندگي ت بيرون کني.


*One of the most tragic things I know about human nature is that all of us tend to put off living.
We are all dreaming of some magical rose garden over the horizon instead of enjoying the roses that are blooming outside our windows today.
Dale Carnegie


*يکي از غم انگيز ترين چيزهايي که درباره ي طبيعت بشر مي دونم اينه که همه ي ما تمايل داريم از شر زندگي خلاص بشيم.همه مون به جاي لذت بردن از رزهايي که پشت پنجره ي خونه هامون گل مي دهند، باغ هاي جادويي رز بر فراز افق رو در روياهامون مي بينيم.


*Start by doing what's necessary, then what's possible, and suddenly you are doing the impossible.
Saint Francis


*با کارهايي که ضروري ن شروع کن، بعد کارهايي که ممکن هستند.ناگهان مي بيني که داري ناممکن ها رو انجام ميدي.



*Mistakes are painful when they happen, but years later a collection of mistakes is what is called experience.
Denis Waitley


*اشتباهات وقتي اتفاق ميفتن، ناراحت کننده ن ولي چند سال بعد، مجموعه اي از اشتباهات، همون چيزيه که بهش ميگيم تجربه!


*Life is made of millions of moments, but we live only one of these moments at a time.
As we begin to change this moment, we begin to change our lives.
Trinidad Hunt


*زندگي از ميليون ها لحظه تشکيل شده ولي ما در هر زمان، فقط يکي از اين لحظه ها رو زندگي مي کنيم.موقعي که تصميم مي گيريم اين لحظه رو تغيير بديم، زندگي مون تغيير مي کنه.


*۲۶ تير

*يه وقتايي از همه ي بچه هاي کلاس لج م مي گيره ولي کلاً خيلي وقتا واقعاً کلاس زبان رو دوست دارم.شايد قسمت جالب ش اين بود که فهميديم امتحان هاي New Interchange، تشريحيه! هي نق زديم که به جاي Spectrum، Interchange بخونيم.اينم از آخر و عاقبت ش.به پگاه گفتم نمیشه Headway بخونيم اصلاً؟ :پي گفت اون که خيلي مسخره س.عين متن کتاب رو برمي دارن مي نويسن توي برگه ي سوال ها.به درد نمي خوره که.گفتم پس True To Life بخونيم. گفت اونم فکر کنم امتحاناش تشريحي ه! گفتم پس همون Spectrum بخونيم بهتره! لااقل امتحاناش خيلي کلي بود ولي مثلاً امتحان امروز ما به طرز تابلويي از Unit 9-10 بود.اين که فايده نداره.


*۲۵ تير

*از اين چترها ميخوام که مث کلاه Install ميشه رو کله ي آدم! چتر، دست گرفتن ش سخته.يه عده فکر مي کنن ديوونه اي، يه عده هم هي مي خندن.اينه که مجبوري تمام مدت خودت هم لبخند بزني که نگن هم ديوونه س، هم بداخلاق.شايد هم اينطوري تائيد مي کني شون که حق دارن بخندن، چون خب يه کم خنده داره و خودت هم مي دوني ديگه! داري مي خندي.اين آفتابگيرها -اسم ش همينه؟- سخت ن.پيشوني م درد مي گيره.حالا بايد برم از اين چترها بگيرم که مث کلاه Install ميشه رو کله ي آدم! فرق ش اينه که ديگه بايد بلند بخندم فکر کنم! ((:

*براي پروژه مون رفتيم يه سازماني که يه سري اطلاعات و نقشه و اين چيزا بگيريم.کارمنداشون خيلي همه خوش اخلاق بودن و تحويل گرفتن و اينا و همه ي اطلاعات شون رو در اختيار ما گذاشتن و گفتن هرچي لازم دارين ببرين کپي بزنين و مشکلي نيست.فقط لطفاً برگردونيد اينا رو بهمون.ما هم مثبت، گفتيم چشم.خيال تون راحت باشه البته از قيافه هامون معلوم بود بچه هاي خوبي هستيم!

بعد يکي شون گفت اين معرفي نامه تون رو ببريد بدين فلاني امضا کنه براي اينکه مراحل اداري طي بشه.وقتي رفتيم پيش همون «فلاني»، گفت يه لحظه صبر کنين من به رييس بگم.رفت توي دفتر، برگشت و گفت ايشون ميخوان با خودتون صحبت کنن.

حالا فکر کن کلي برگه و دفترچه و همه ي چيزايي که گرفته بودم، توي دستم بود.خيلي هم سنگين بودن.به زور نگه شون داشته بودم که نيفتن.گفتم پس اينا پيش شما باشه.ما تظاهر مي کنيم هنوز شما هيچ اطلاعاتي به ما ندادين.با دوستم هم هماهنگ کردم که بگيم ما فقط يه پلان لازم داريم.

رفتيم تو... رييس ه از اينايي بود که به زور انشاالله گفتن و تسبيح دست گرفتن ميخوان آدم خوبي بشن ولي انقدر آدم نبود که حتي درست به حرف ما گوش بده.گفت نامه رو بدين دبيرخونه، دو روز ديگه بياين ببينيم ميشه کاري براتون انجام داد يا نه، انشاالله! هرهر هم خنديد.دوستم گفت يعني شما انقدر اختيار نداريد اينجا که پلان ساده به ما بدين؟ طرف هم در اومد که من اختيار ندارم؟ من که دارم از اختيارات م استفاده مي کنم ولي بايد... اومدم وسط حرفش! گفتم منظور دوستم اينه که يه پلان ساده چيزي نيست که انقدر نامه نگاري بخواد.شما نمي تونين به اختيار خودتون اين رو به ما بدين؟ (همون شد البته باز!) گفت نه.مراحل ش بايد طي بشه.ما هم اومديم بيرون.

براي کارمندان اونجا اصلاً اين برخورد عجيب نبود.گفتن بريد اينا رو کپي کنيد، بيارين بدين.ما هم به کسي نميگيم.فقط زود لطفاً و خب... برگردونيد اينا رو ديگه.

ما هم دويديم همه رو کپي زديم و برديم پس داديم بهشون.داشتمف کر مي کردم اگه خودم بودم، چنين ريسکي مي کردم؟ راستش رو بگم... فکر نکنم! به هر حال ممنون م ازشون (: خيلي کمک کردن.


*۲۴ تير

*صبح رفتم يه ست فنجان و قوري و اينا گرفتم.خيلي خوشگله.بعد از ظهر هم رفتيم خونه ي خاله م.کلاس هم بي کلاس! :پي

*يه فيلم خيلي کوتاه -شايد ۲ دقيقه نهايتاً- ديدم که واقعاً وقتي يادم ميفته، نمي دونم بايد حال م بد بشه تا متاسف بشم براي آدمها يا دلم بسوزه.. نمي دونم.. چي ميشه گفت وقتي يه آدم، خيلي راحت يه آدم ديگه رو مث گوسفند سر مي بُره، يکي ديگه هم فيلم مي گيره؟ خيليا از خيلي چيزا فيلم مي گيرن که نبايد! ولي اون به خودشون مربوطه، راضي ن همه شون ولي کشتن يه آدم ديگه، اينکه زندگي ش رو ازش بگيرن چي؟ چرا فکر مي کنن حق چنين کاري رو دارن؟



[Link] [8 comments]






8 Comments:

» سلام ... خوبی؟ از دیدن دوستای قدیمی آدم همیشه خوش حال میشه!

Posted at 5:56 AM  

» chi begam valla! ma ke harchi begim fosh mikhorim:D

Posted at 12:39 PM  

» man nemifahmam chera harcheghadam up konam esme in bloge kharab shodam nemiad bala linkat!
:(

Posted at 1:31 AM  

» سلام
معذرت كه دير اومدم
*۲۴ تير
منم نفهميدم چرا.. خيلي موقع‌ها مواردي ثبت، نگهداري و پخش ميشن كه شايسته نيست! اما چيزايي كه بايد اصلا بهشون پرداخته نميشه!
*۲۵ تير
اون چترها كه گفتي خيلي خوبند.. منم مي‌خوام... بذار بقيه بخندند...
ميبينم كه خوب بلدي ساخت و پاخت كني با اين كارمندها... يادم باشه جايي گير كردم خبرت كنم! آدم‌هاي خوب گير آدم‌هاي خوب مي‌افتند
*۲۶ تير
Oh Yes.. I am a Window!...
منظورم اينه كه چيزي ندارم براي اين قسمت
*۲۷ تير
جملات هيلي زيباي بودند... (اگر چه من همون فارسي‌ها رو خوندم) .. مخصوصا تجربه... كاملا درسته.. خيلي جالبه كه منم يه همچين فكري داشتم.. و تغيير در لحظه .. اين باحال بود...
موفق باشي... معذرت مي‌خوام كه دير اومدم

Posted at 1:31 AM  

» :)) az in lahaz ke daghighan hamoonjoori ke harf miznai inevisi baram jaalebe . in kheyli khoobe ke adam betoone mesle khodesh harf bezane . mesle khodesh benevise mesle khodesh zendegi kone . arezoohaaye khoob khoob mikonam barat

Posted at 4:58 PM  

» چه زود مي گذره

Posted at 3:32 PM  

» bemiri to!cheghade to faraakhi!!!!de benevis digeeeeeeeeeeeeeee!!!!

Posted at 7:23 PM  

» kam peidaeen?nistin!

Posted at 12:15 AM