Maryam, Me & Myself

يادداشت‌هاي مريم خانوم



About Me



مريم خانوم!
شيفته‌ي صدای محمد اصفهانی، کتاب‌هاي پائولو کوئيلو، ترانه‌هاي اندي و کليه‌ي زبان‌هاي از چپ به راست و برعکس! پروفایل کامل مریمی..



تاريخ تولد بلاگ‌م: ۲۸ دي ۸۲

Maryami_Myself{@}yahoo.com


Previous Posts





Friends





Ping
تبادل لینک
اونایی که بهم لینک دادن
Maryam, Me & Myself*

118
GSM
ويکي‌پديا
No Spam
پائولو کوئیلو
آرش حجازی
محمد اصفهانی
انتشارات کاروان
ميدي‌هاي ايراني
Google Scholar
Song Meanings
وبلاگ پائولو کوئیلو
کتاب‌هاي رايگان فارسي
Open Learning Center
ليست وبلاگ‌هاي به روز شده
لينک دادن، به معناي تائيد مطالب از جانب من نيست.

Google PageRank Checker Tool



Archive


بهمن۸۲
اسفند۸۲
فروردين۸۳
ادامه فروردين۸۳
ارديبهشت۸۳
خرداد۸۳
تير۸۳
مرداد۸۳


Subscribe



ايميل‌تون رو وارد کنين تا مطالب جديد براتون فرستاده بشه.





Saturday, April 02, 2005
مراسم سبزه و گره
*۱۳ فروردين ۸۴

*عکس هايي از آيين آلت پرستان ژاپني (بالاي ۱۸ سال لطفاً!)

لينک از دنياي يک ايراني

*از ۴-۳ روز پيش،مراسم سبزه گره زدن رو شديداً شروع کرده م.جواب ميده؟((((((((((:

*معمولاً هيچ كس به ما چگونه دست دادن را ياد نمى دهد اما اگر دقت كرده باشيد خانمها و آقايان به اشكال متفاوت دست مى دهند؛حتى اين تفاوتها در شغل ها و شخصيت هاى مختلف و وضعيت هاى روحى متفاوت قابل مشاهده است.هنگامى كه خانمها مى خواهند احساسات صادقانه خويش را به خصوص درمواقع بحرانى زندگى نسبت به خانم هاى ديگر ابراز كنند، با يكديگر دست نمى دهند بلكه دستهاى فرد مقابل را به نرمى در دستهاى خود گرفته و با حالت چهره، همدردى عميق خود را بيان مى كنند. چنين رفتارى در برخورد با آقايان به ندرت اتفاق مى افتد. به نظر مى رسد خانمها اين رفتار را فقط براى ارتباط با همجنسان خود انتخاب كرده اند.از نحوه دست دادن افراد مى توان بسيارى از خصوصيات كلى يا لحظه اى آنها را با دقت زيادى تشخيص داد. كف دست عرق كرده و خيس نشان دهنده دلهره و نوعى هيجان غيرعادى است. اگر كف دست شما زياد عرق مى كند، به احتمال زياد شخصيت نگران و مضطربى داريد. به خاطر داشته باشيد كه اگر اينگونه ايد حتماً دستهايتان را قبل از دست دادن با ديگران خشك كنيد. حتى بعضى بيماريها نيز در كف دستهاى شما علائمى ويژه ايجاد مى كنند. در بيمارى پركارى غده تيروئيد، كف دستها مرطوب و گرم مى شود و در اضطراب و اختلالات هراسى كف دستها مرطوب و سردند.

سست و شل دست دادن بيانگر شخصيتى سرد، درونگرا و احتمالاً متكبر است. بيش از حد محكم دست دادن نيز به همين اندازه ناراحت كننده و خارج از عرف است به ويژه در نخستين ملاقاتها بايد از هر دوى آنها بپرهيزيم. وقتى با كسى دست مى دهيد دقت كنيد كه دست او روى دست شما قرار مى گيرد يا زيردستانتان؟ اگر كف دست فردى در دست دادن، روى دست فرد ديگرى قرار بگيرد، نشان دهنده تمايل بر تسلط و اعتماد به نفس او و همچنين علاقه به كنترل رابطه از سوى او دارد، برعكس اگر كف دست فردى زير قرار بگيرد، نشان دهنده تمايل آن فرد به تحت تسلط بودن و واگذارى حق تصميم گيرى شخصى به فرد مقابل است.

همچنين وقتى فردى در موقع دست دادن دست خود را بالاتر از حد معمول (در حد كمر) قرارداد نشان از تكبر و رئيس مآبى آن فرد دارد.
اما دست دادن با شغل افراد نيز ارتباط دارد. به طور مثال بسيارى از ورزشكاران هنگام دست دادن نيرو و قدرت خويش را كنترل مى كنند، در نتيجه به آرامى دست مى دهند. هنرمندان چيره دست و ماهر، نوازندگان و جراحان نيز مراقب دستهاى خود بوده و به آنها حساسند و در محافظتشان مى كوشند. دست دادن ديپلماتيك هم خاص سياستمداران است كه اين از خصوصيات بارز آمريكاييان است. اين نوع دست دادن به ويژه طى مبارزات انتخاباتى توسط كانديداها و يا ملاقاتهاى رسمى سران و وزيران ديده مى شود. شكل معمول آن گرفتن شانه يا بازو با دست چپ هنگام دست دادن، امرى معمول است. تهنيت و درود دو دوست قديمى به اين شكل پذيرفتنى است، اما براى بسيارى از افراد در مواجهه با كسانى كه آشنايى چندانى با آنان ندارند، اين گونه دست دادن ناخوشايند است آنان اين امر را به عنوان حركتى تظاهرآميز و رياكارانه تلقى مى كنند اما هنوز بسيارى از سياستمداران به انجام اين عمل اصرار مى ورزند.

همچنين آداب و رسوم دست دادن در كشورها و فرهنگ هاى مختلف متفاوت است. فرانسوي ها درست مثل ما در هنگام ورود و خروج با يكديگر دست مى دهند. آلمانيها تنها يك بار با هم دست مى دهند. برخى از آفريقايي ها پس از هر بار دست دادن بشكن مى زنند كه حاكى از رهايى و آزادى است. مردم برخى از كشورها هم دست دادن را خوب نمى دانند. آمريكاييها خيلى محكم دست مى دهند كه احتمالاً از رقابتهاى سنگين جسمى مانند كشتى سرخ پوستان نشأت گرفته است. پيچيده ترين شكل دست دادن را سياهان آمريكايى دارند كه عملاً شامل چند عمل پيچيده است.
دست دادن شكل تكامل يافته اى از ارتباطات غيركلامى است كه طى ساليان سال به نمادى جهانى در ارتباطات بدل شده است؛ مثلاً بالا نگه داشتن دو دست كه دلالت بر همراه نداشتن سلاح مى كرده است، بعدها به درود و تهنيت و صلح طلبى در بدو خوشامد بدل شده است. رومى ها با الهام از اين عمل دست بر سينه مى گذاشتند. آنها حتى به جاى دست دادن، بازوهاى هم را مى گرفتند. دست دادن امروزى نشانه اى از خوشامدگويى و پذيرايى است. تماس كامل دو كف دست، بيانگر صميميت و حاكى از يكرنگى و يكى بودن است.

نويسنده:فرزانه روستايى

*به ميمنت و مبارکي! از فردا دوباره تشريف مي برم دانشکده(: هيچ سالي مث امسال دلم براي دانشکده تنگ نشده بود :دي

پ.ن: {دانشکده} اسم مستعار نيست! اشتباه نشود.

*۱۲ فروردين ۸۳

*نمي دونم از کجا ولي اگه بهم دروغ بگي،مي فهمم.ديشب هم فهميدم الکي ميگي نمي تونم صحبت کنم.در واقع مي دونستم داري چت مي کني.خب همين رو بايد مي گفتي از اول.حوصله نداشتمت! رو باور نکردم.ديدي حالا؟!

*از وقتي که مجبور شدم براي مطالعه و تماشاي تلويزيون و کار با کامپيوتر،عينک بزنم يه طورايي قدر چشمام رو بيشتر مي دونم.کوچيکتر که بودم،خيلي دوست داشتم عينکي بشم! دور از چشم مامان،زل مي زدم به صفحه تلويزيون تا از چشمام اشک بياد.الان که يادم مياد کلي شرمنده ي خودم ميشم!البته خيلي هم زياد نيست،۵/۰ ه ولي مدام بايد تميزش کنم که تار نبينم.يه وقتايي هم که ميخوام عينک رو روي صورتم بدم بالاتر،دستم ميخوره روي شيشه ش -عدسي!- و لک ميشه.خلاصه يا دستمال دستمه يا زير شير آب،مشغول شستن عينکم.ياد قصه عينک افتادم!يادته؟فکر کنم کتاب ادبيات اول دبيرستان بود(((((:

فاصله مانيتور با چشمان شما بايد ۵۰ تا ۶۰ سانتي متر باشد.


به نظر می رسد با فراگيرتر شدن به كارگيری كامپيوتر، تعداد كساني كه از مشكلات چشمی و بينایی رنج مي برند رو به افزايش باشد.

مهمترين علائم عبارتند از: خستگی چشم، خشكی چشم، سوزش، اشك ريزش و تاری ديد. همچنين ممكن است سبب درد در گردن و شانه ها نيز بشود.

انسان حروف چاپی را بهتر از حروف نمايش داده شده بر روی مانيتور مي بيند.علت اين امر اين است كه حروف چاپی كنتراست بيشتری با صفحه سفيد زمينه داشته و لبه های آنها واضح تر است حال آنكه در مورد صفحه مانيتور چنين نيست و لبه ها به وضوح حروف چاپی نيستند. يكی از مهمترين دلايل خشكی و سوزش چشم هنگام كار با كامپيوتر كاهش ميزان پلك زدن است . اين مسأله به همراه خيره شدن به صفحه مانيتور و تمركز بر روی موضوع كار سبب مي شود تا پلك ها مدت بيشتری باز بمانند و در نتيجه اشك روی سطح چشم سريعتر تبخير مي شود. با رعايت توصيه های زير می توان تا حد بسيار زيادی از آسيب های چشمی جلوگيری کرد:

۱. سعی كنيد به طور ارادی پلك بزنيد. اين كار سبب مي شود سطح چشم شما با اشك آغشته شده و خشك نشود. در صورتي كه مشكل شما شديد باشد مي توانيد از قطره های اشك مصنوعی استفاده كنيد.

۲. مركز مانيتور بايد حدود ۱۰ تا ۲۰ سانتي متر پايين تر چشمان شما باشد. اين وضعيت علاوه بر اينكه باعث مي شود پلك ها پايين تر قرار گيرند و سطح كمتری از چشم در معرض هوا باشد،از خستگی گردن و شانه ها نيز مي كاهد. در اين موارد هم بايد مانيتور را در ارتفاع مناسب قرار داد و هم ارتفاع صندلی را نسبت به ميزكار تنظيم كرد به طوريكه ساعد شما هنگام كار با keyboard موازی با سطح زمين باشد.

۳. مانيتور خود را طوری قرار دهيد كه نور پنجره يا روشنايی اتاق به آن نتابد. هنگام كار با كامپيوتر سعی كنيد پرده ها را بكشيد و روشنايی اتاق را نيز به نصف وضعيت معمولی كاهش دهيد.

۴. به چشمان خود استراحت دهيد. سعی كنيد هر ۵ تا ۱۰ دقيقه چشم خود را از مانيتور برداشته و به مدت ۵ تا ۱۰ ثانيه به نقطه ای دور نگاه كنيد. اين كار سبب استراحت عضلات چشم مي شود. همچنين به شما وقت مي دهد پلك بزنيد و سطح چشم شما مرطوب شود.

۵. اگر مجبوريد كه متناوباً به يك صفحه نوشته و مانيتور نگاه كنيد (خصوصاً در مورد تايپيست ها) ممكن است چشم شما خسته شود زيرا بايد تطابق خود را تغيير دهد. برای جلوگيری از اين مسأله سعی كنيد صفحه نوشته شده را در حداقل فاصله و هم سطح با مانيتور قرار دهيد. برای اينكار مي توانيد از copyholder استفاده كنيد.

۶. فاصله مانيتور با چشمان شما بايد ۵۰ تا ۶۰ سانتي متر باشد.

۷. روشنايی و كنتراست مانيتور خود را تنظيم كنيد. ميزان روشنايی مانيتور بايد با روشنايی اتاق هماهنگی داشته باشد. يك روش برای تنظيم روشنايی مانيتور اين است كه به يك صفحه وب با زمينه سفيد (مثل اين صفحه) نگاه كنيد. اگر سفيدی صفحه برای شما مثل يك منبع نور است روشنايی مانيتور زياد است و بايد آن را كم كنيد. در مقابل، اگر صفحه كمی خاكستری به نظر مي رسد روشنايی را زياد كنيد.

۸. اگر علي رغم رعايت توصيه های گفته شده باز هم دچار علائم هستيد مي توانيد از عينك های مخصوص استفاده كنيد زيرا گاهی مشكل در ديد متوسط است. ما بطور معمول كمتر از ديد متوسط استفاده مي كنيم زيرا بيشتر اوقات يا اشياء دور را نگاه می کنيم و يا اشياء نزديك را ولی مانيتور كامپيوتر دقيقاً در فاصله ای از چشم قرار مي گيرد كه مربوط به ديد متوسط است. برای دريافت عينك مناسب كامپيوتر به چشم پزشك مراجعه كنيد.

۹. هنگام كار با كامپيوتر سعی كنيد گردن خود را راست نگهداشته و شانه را عقب بدهيد. قوز كردن هنگام كار طولانی با كامپيوتر سبب دردهای گردن و شانه ها مي شود. كاملاً پشت خود را به صندلی بچسبانيد. همچنين ارتفاع صندلی خود را طوری تنظيم كنيد كه كف پاها روی زمين قرار داشته و زانوی شما در زاويه ۹۰ درجه قرار داشته باشد. Keyboard و Mouse بايد پايين تر از آرنج و نزديك دستان شما قرار داشته باشد.

*۱۱ فروردين ۸۴

*هر شبکه اي رو نگاه مي کني،فيلم هندي پخش مي کنه با هنرمندي آميتا باچان! حال آدم بد ميشه!

*آموزش رانندگی يا آسوده رانندگی کردن در يک دقيقه

۱- حق تقدم با کيست؟
هميشه حق تقدم با شماست! چه از خيابان اصلی به فرعی برويد چه از فرعی به اصلی برويد.

۲- خطوط وسط خيابان برای چيست؟
خطوط وسط خيابان ها و بزرگراه ها به منزله مطمئن شدن شما از آسفالت بودن خيابان است.از ميان خطوط راندن هم يک سنت قديمی بوده که سالهاست منسوخ شده ! آن دسته از رانندگان را هم که می بينيد از بين خطوط می رانند،ناشی هستند و تا چند وقت ديگر اين روش دست و پاگير را فراموش خواهند کرد.

۳- خط ويژه چيست؟
معنی خطوط ويژه هم که از اسمش پيداست،يعنی ويژه شما!هنگامی که کار ويژه ای داشتيد،از اين خط عبور کنيد؛مثلاً چه کاری واجب تر از رساندن مادرخانم به مراسم عروسی دختر خاله اينا؟! فراموش نکنيد که اين خط ويژه شماست نه اتوبوس خلاف کار.

۴- چراغ راهنمائی برای چيست؟
چراغ های راهنمائی سر چهارراه ها در روز هيچ کاربردی ندارد ولی در شب خيابان ها را زيبا می کنند.اين چراغها را سازمان زيبا سازی شهرداری نصب کرده است.

۵- مصارف پارکومتر چيست؟
پارکومتر را از اسمش هم می شود فهميد يعنی چه :پارک و متر ؟! يعنی اول ماشين را پارک کنيد و بعد آن را متر کنيد تا ببينيد چه مقدار جا را با توجه به شخصيت اجتماعی خود اشغال کرده ايد.دستگاه پارکومتر برای يادآوری متر کردن ماشين است.

۶- چراغ راهنما؟
چراغ راهنما برای خوشگل کردن و به اصطلاح امروزی ها اسپرت کردن ماشين است.از قديم گفته اند ماشينی که راهنما ندارد به پارکينگ خانه رواست!

۷- دود خارج شده از اگزوز؟
توجه داشته باشيد که خروج دود از اگزوز ارتباط زيادی با شخصيت شما دارد.هر چقدر دود اگزوز غليظ تر و سياهتر باشد، شخصيتتان بالاتر است.اگر احساس بی شخصيتی می کنيد ريختن مقداری روغن موتور در کاربراتور يا در صورت توانائی مالی خريد خودروهای ساخت داخل توصيه می شود.

۸- باند:
امروزه نصب باندهای خربزه ای و اين اندازه ای مد شده است.برای بالاتر بردن کلاس کار يک سيستم اکو اجاره کنيد.البته شش تا باند را فراموش نکنيد!

۹- ضبط: دير زمانی است که سی دی و نوار واينا ور افتاده! توصيه می کنيم برای ماشين تان حتما پخش V.C.D و D.V.D بگذاريد اگر کامپيوتر وMP3 Player هم بگذاريد عالی می شود.

۱۰- ماشين تان را بفروشيد!!:
اگر همه اين کارها را با ماشينتان کرديد آنرا به من بفروشيد.توی ديوانه خونه ما ماشين گير نمياد!

کپي رايت:يادم نيست!
پ.ن:اينا رو کپي کردم که يه لبخند بزني،همين! (:

*۱۰ فروردين ۸۴

*ميگن سال به سال،دريغ از پارسال...روز به روز،دريغ از ديروز هم ميشه گفت؟راندمان کارم شديداً افت کرده.۱۰۰ ساعت کتاب و جزوه دستمه،۲ صفحه هم نمي خونم؛انگار فقط بايد قسمم راست باشه!

* اگر خداوند برای لحظه ای فراموش می كرد كه من عروسكی كهنه ام و تكه كوچكی زندگی به من ارزانی می داشت، احتمالاً همه آنچه را كه به فكرم می رسيد نمی گفتم؛بلكه به همه چيزهايي كه می گفتم فكر می كردم.اعتبار همه چيز در نظر من، نه در ارزش آنها كه در معنای آنهاست.كمتر می خوابيدم و بيشتر رويا می ديدم،چون می دانستم هر دقيقه كه چشم هايمان را برهم می گذاريم 60 ثانيه نور را از دست می دهيم.هنگامی كه ديگران می ايستند من راه می رفتم و هنگامی كه ديگران می خوابيدند بيدار می ماندم.هنگامی كه ديگران صحبت می كردند گوش می دادم و از خوردن يك بستنی لذت می بردم. اگر تكه ای زندگی به من ارزانی می شد، لباسی ساده بر تن می كردم. نخست به خورشيد چشم می دوختم و سپس روحم را عريان می كردم...

متن بالا رو نمي دونم کجا خوندم اواين بار ولي حالا که تکه اي زندگي بهمون داده شده،چرا طوري که دوست داريم ازش استفاده نمي کنيم؟هميشه فکر مي کنيم فردايي مياد که با امروز و ديروز فرق داره؛فردا طوري که دوست داريم زندگي خواهيم کرد.پارسال هم همينا رو مي گفتيم،نه؟

*۹ فروردين ۸۴

* پسركي ديد مادرش گريه مي كند.نزد پدرش رفت و گفت: بابا، چرا مامان گريه مي كند؟ پدرش تنها چيزي كه به ذهنش اين بود كه: همه زنها گريه مي كنند.پسرك بزرگ شد، ولي هنوز از اين كه زنها خيلي راحت به گريه مي افتند، متعجب بود.
يكبار در خواب ديد كه دارد با خدا صحبت مي كند.از خدا پرسيد:خدايا! چرا زنها اين همه گريه مي كنند؟
خدا جواب داد: من زن را به شكل ويژه اي آفريده ام.به شانه هاي او قدرتي داده ام تا بتواند سنگيني زمين را تحمل كند، به دستهايش قدرتي داده ام كه حتي اگر تمام كسانش دست از كار بكشند،او به كار ادامه دهد. به بدنش قدرتي داده ام تا بتواند درد زايمان را تحمل كند. به او احساسي داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد،حتي اگر او را هزاران بار اذيت كنند. به او قلبي داده ام تا همسرش را دوست بدارد، از خطاهاي او بگذرد و همواره در كنارش باشد و به او اشكي داده ام تا هر هنگام كه خواست، فرو بريزد. اين اشك را منحصراً براي او خلق كرده ام تا هرگاه نياز داشته باشد، بتواند از آن استفاده كند.
زيبايي يك زن در لباسش، موها يا اندامش نيست. زيبايي زن را بايد در چشمانش جستجو كرد زيرا تنها راه ورود به قلبش آنجاست.

*۸ فروردين ۸۴

* ساشي كوچولو پس از اينكه برادرش متولد شد، از پدر و مادرش تقاضا كرد كه او را با نوزاد تنها بگذارند. آنان نگران بودند كه مبادا مثل تمام بچه هاي چهار ساله احساس حسادت كند و بخواهد او را بزند يا به زمين بيندازد. از اين رو حرف او را نپذيرفتند.ساشي
با آن طفل با مهرباني رفتار مي كرد تا اينكه درخواست او مبني بر تنها ماندن با طفل موجه جلوه كرد و پدر و مادرش اجازه دادند. ساشي با غرور به اتاق طفل رفت و در را بست؛لاي در را كمي باز گذاشت. براي پدر و مادر كنجكاو وجود همان شكاف كافي بود تا وي را ببينند
و سخنانش را بشنوند. آنان ديدند كه ساشي كوچولو با آرامي به سوي نوزاد رفت، صورتش را به صورت او نزديك كرد و به آرامي گفت:
“كوچولو! به من بگو پيش خدا بودن چه احساسي دارد. من دارم فراموش مي كنم.”

من دارم فراموش مي کنم...
دارم فراموش مي کنم...


[Link] [0 comments]






0 Comments: