Maryam, Me & Myself

يادداشت‌هاي مريم خانوم



About Me



مريم خانوم!
شيفته‌ي صدای محمد اصفهانی، کتاب‌هاي پائولو کوئيلو، ترانه‌هاي اندي و کليه‌ي زبان‌هاي از چپ به راست و برعکس! پروفایل کامل مریمی..



تاريخ تولد بلاگ‌م: ۲۸ دي ۸۲

Maryami_Myself{@}yahoo.com


Previous Posts





Friends





Ping
تبادل لینک
اونایی که بهم لینک دادن
Maryam, Me & Myself*

118
GSM
ويکي‌پديا
No Spam
پائولو کوئیلو
آرش حجازی
محمد اصفهانی
انتشارات کاروان
ميدي‌هاي ايراني
Google Scholar
Song Meanings
وبلاگ پائولو کوئیلو
کتاب‌هاي رايگان فارسي
Open Learning Center
ليست وبلاگ‌هاي به روز شده
لينک دادن، به معناي تائيد مطالب از جانب من نيست.

Google PageRank Checker Tool



Archive


بهمن۸۲
اسفند۸۲
فروردين۸۳
ادامه فروردين۸۳
ارديبهشت۸۳
خرداد۸۳
تير۸۳
مرداد۸۳


Subscribe



ايميل‌تون رو وارد کنين تا مطالب جديد براتون فرستاده بشه.





Tuesday, August 16, 2005
مادر شوهر هیولا
*۲۵ مرداد ۸۴

*بسي حال کردم امروز.پارک دوبل و دور زدن و اينا رو کامل ياد گرفتم.توي خيابون هم که ميريم مربي م اصلاً کاري به کارم نداره.امروز يا نوار گوش مي داد و حرف مي زد برام و قصه تعريف مي کرد يا دستش رو گداشته بود پشت سرش و خوابيده بود.عمداً اينطوري مي کنه.ميخواد بدونم که بلدم و اينکه بتونم هم حواسم به کارم باشه هم حرف بزنم يا گوش بدم به بقيه (: عيب نداره هرچي سرم داد کشيد!

*


*You Ask Me If I Love You . .

You ask me if I love you
And I don't know what to say
You're my best friend and my lover
The thought that starts each day

You ask me if I'll stay
But deep down I want to run
Though I cannot imagine life without you
You might just be the one

I don't know how to tell you
That I need and want you so
Your kiss, your touch, your eyes, your smile
Are things I can't let go

But then you ask me if I love you
Those three words I cannot say
I'm afraid to give my love
And lose you anyway

But if you look into my eyes
You'll know then that it's true
I might not ever say it
But just know friend that I do . . .



ازم مي پرسي دوستت دارم؟! نمي دونم چي بگم.تو عشق من و بهترين دوستم هستي؛ خيالي که هر روز تکرار ميشه..ازم مي پرسي مي مونم يا نه؟ ..من نمي تونم زندگي کردن رو بدون تو تصور کنم.نمي دونم چطوري بهت بگم که تو رو ميخوام، بهت احتياج دارم، بوسه هات، چشمهات، لبخندهات رو نمي تونم از دست بدم اما وقتي ازم مي پرسي که دوستت دارم يا نه؟ نمي تونم اين تا کلمه -I love you- رو بگم.مي ترسم از عشقم باهات حرف بزنم و باز تو رو از دست بدم ولي اگه به چشمام نگاه کني، مي فهمي که حقيقت داره.ممکنه هرگز نتونم اينو بهت بگم اما خودت مي دوني که دوستت دارم.

پ.ن:به اون خدايي که نمي پرستي! بفهم دیگه.آدم انقدر خنگ نمیشه که! خفه م کردی.
پ.پ.ن: "پ.ن" اصلا شاعرانه نبود.خودم می دونم ((((:

*۲۴ مرداد ۸۴

*خدا نصيب نکنه.فرمودم که ما سر کلاس زبان ۹ نفريم.پسرا :شهاب - امير - عليرضا از ترم قبل + آرش - فرشاد / دخترا: من -مريم- نغمه (آدم باحاليه؛ خوشم مياد ازش) و خانوم ترابي (سهرابي؟) که دلم ميخواد واقعاً بکشمش.من نمي دونم اين چطوري با ما همکلاس شده.نه اينکه حالا ما خيلي عالي باشيم ولي واقعاً اعصاب نذاشته واسه من.مثلاً يه درس رو مي خونيم..شروع مي کنه:مريم! ببخشيد! where r u from? يعني هستيد شما از کجا؟ ميگم يعني اهل کجايي؟ نگام مي کنه.ادامه ميدم: where r u from? جواب بدين ديگه! ميگه ايران! ميگم خب من که مي دونم اينو؛ منظورم اينه که اهل کدوم شهري؟ شروع مي کنه چونه زدن که نه! داري غلط ميگي.کاش مي تونستم بهش بگم اگه فکر مي کني من بلد نيستم و غلط ميگم، غلط مي کني! ازم هي سوال مي کني.ولم کن.دو دقيقه بعد: ببخشيد! بيا اين مکالمه رو تمرين کنيم...من بيچاره هم که چاره اي ندارم.کنارم نشسته ديگه.مجبورم.ميگم باشه.ميگه همه ش رو بيا بنويسيم...واي خدا! به زور لبخند مي زنم: هرچي دوست داري بپرس؛ من يادم مي مونه.هول نميشم.ميگه ولي من ميخوام بنويسم.ميگم باشه.اصرار داره عين جمله هاي کتب رو بگيم.توضيح ميدم که نه! سعي کن از خودت بگي.تکرار کردن همين ۴ تا جمله تکراري که فايده نداره.خفه م مي کنه تا تموم ميشه تمرينه.زير گوش نغمه و مريم غر مي زنم.ميگم مي کشمتون.بيايين اين ور بشينين خب! به من چه همه ش اينجا بشينم؟! مريم ميگه من که دير ميام بايد دم در بشينم.نغمه هم ميگه من خودم هيچي بلد نيستم.نمي تونم به سوالاي اون جواب بدم.ميگم به من ربط نداره ((((: ديگه اينجا نميشينم.حالا بايد سعي کنم زود برسم آموزشگاه که جاي نغمه بشينم آدمش کنم(((:

عکسهاي عقد teacher رو کامل ديديم امروز.آلبومش رو آورده بود و داشت نمي دونم باز سر چي مسخره بازي درمي آورد -با مريم- ما هم بايد معني کلمه ها رو از روي ديکشنري درمي آورديم.مريم خرخون قبلاً اين کار رو انجام داده بود.گفتم منم ميخوام ببينم.teacher گفت نه! تمريناتون رو بنويسين.گفتم نميخوام.اين هميشه هست.همه رو هم بلدم! مي خنديد گفت ميگم بياي اينجا همه رو بگيا! گفتم خب بگو! بلدم! آلبوم رو گذاشتم وسط که هرسه مون ببينيم.دل پسرا کلي آب شد.داشتم مي مردن از فضولي! آخي! :دي

*فيلم Mother/Monster in-law رو ديدي؟(((:

*۲۳ مرداد ۸۴

*امروز کلاس رانندگي م از ساعت ۵/۳ تا ۵/۵ بود و خيابونا شديييداً شلوغ بودن.مردم تا تموم شد! دور زدن رو ياد گرفتم و خيلي خوب دور مي زنم کلاً چون واقعاً دوست دارمش! از جلسه اول هم که هنوز داشتم ياد مي گرفتم چطوري فرمون رو نگه دارم، خوب دور مي زدم! دوست دارم دور زدن رو :دي دنده عقب ذو امروز ياد گرفتم ولي يه کم سختمه.چشمام سياهي ميره.تا مربي م ميگه حالا دنده عقب، با واي نه تو رو خدا! شروع مي کنم (((: ولي در کل، دست فرمونم بد نيست.تشويق!

لينکهاي سرقتي امروز:
*رديابي و شناسايي محل ارسال ايميل ها در ايران

*چگونه وبلاگمان را خراب نکنيم؟

*همه چيز درباره وبا مد شده جديداً.

*در عرض ۵ ثانيه لوگو بکشيد با تشکر از لينکس.


*۲۲ مرداد ۸۴

* نوشته: تا حالا به لحظه مرگتون فکر کردين؟ من هميشه فکر می کردم که تنها ميميرم!

پ.ن: همه تنها ميميرن حتي اگه هزار نفر اون لحظه دور و برت باشن، بازم تنهايي.تنها اومدي، تنها هم برمي گردي.ميريم پيش کسي که از همه بيشتر دوستمون داره و ما اصرار داريم که باورش نکنيم...

پ.پ.ن:چرا ميگي فکر مي کردم؟ مگه از اون دنيا وبلاگ مي نويسي؟

*۲۱ مرداد ۸۴

*فکر مي کني تحمل کدومش برات آسونتر باشه؟ اومممم...هر دوش رو تجربه کردم.نمي دونم کدوم آسونتره ولي اولي انقدر قشنگه که اصلاً با دومي قابل مقايسه نيست.همين رو مي تونم بگم فقط.

[Link] [0 comments]






0 Comments: