Maryam, Me & Myself

يادداشت‌هاي مريم خانوم



About Me



مريم خانوم!
شيفته‌ي صدای محمد اصفهانی، کتاب‌هاي پائولو کوئيلو، ترانه‌هاي اندي و کليه‌ي زبان‌هاي از چپ به راست و برعکس! پروفایل کامل مریمی..



تاريخ تولد بلاگ‌م: ۲۸ دي ۸۲

Maryami_Myself{@}yahoo.com


Previous Posts





Friends





Ping
تبادل لینک
اونایی که بهم لینک دادن
Maryam, Me & Myself*

118
GSM
ويکي‌پديا
No Spam
پائولو کوئیلو
آرش حجازی
محمد اصفهانی
انتشارات کاروان
ميدي‌هاي ايراني
Google Scholar
Song Meanings
وبلاگ پائولو کوئیلو
کتاب‌هاي رايگان فارسي
Open Learning Center
ليست وبلاگ‌هاي به روز شده
لينک دادن، به معناي تائيد مطالب از جانب من نيست.

Google PageRank Checker Tool



Archive


بهمن۸۲
اسفند۸۲
فروردين۸۳
ادامه فروردين۸۳
ارديبهشت۸۳
خرداد۸۳
تير۸۳
مرداد۸۳


Subscribe



ايميل‌تون رو وارد کنين تا مطالب جديد براتون فرستاده بشه.





Sunday, April 02, 2006
فرهنگ سازی
*۱۳ فروردين ۸۵

*ميگه: دلم برات تنگ شده؛ عمراً فکر نکن اين، <دلم برات تنگ شده بود> بوده و حالا <بود> ش جاافتاده.نه! <دلم برات تنگ شده>..

*هديه.. بعد از اين همه وقت...

*براي داستانها و ترجمه ها ازم تشکر کرد (: عجيب نيست.شده از دوستي براي اينکه بهش خوش گذشته، تشکر کردم.شده ازم تشکر کردن براي اينکه به جاي کلاس رفتن، رفتم قدم بزنم (: يه چيز خوب پيدا کردم.ميذارمش اينجا:


*Take Hold Of Every Moment
Author Unknown

A friend of mine opened his wife's underwear drawer and picked up a silk paper wrapped package.
"This," he said, "isn't any ordinary package."

He unwrapped the box and stared at both the silk paper and the box.
"She got this the first time we went to New York, 8 or 9 years ago. She has never put it on. Was saving it for a special occasion."

"Well, I guess this is it." He got near the bed and placed the gift box next to the other clothing he was taking to the funeral house.
His wife had just died.

He turned to me and said: "Never save something for a special occasion. Every day in your life is a special occasion."
I still think those words changed my life.

Now I read more and clean less.
I sit on the porch without worrying about anything.
I spend more time with my family, and less at work.
I understood that life should be a source of experience to be lived up to, not survived through.
I no longer keep anything. I use crystal glasses every day.
I'll wear new clothes to go to the supermarket, if I feel like it.
I don't save my special perfume for special occasions; I use it whenever I want to.

The words "Someday..." and "One Day..." are fading away from my dictionary.
If it's worth seeing, listening or doing, I want to see, listen or do it now.

I don't know what my friend's wife would have done if she knew she wouldn't be there the next morning, this nobody can tell.
I think she might have called her relatives and closest friends. She might call old friends to make peace over past quarrels.
I'd like to think she would go out for Chinese, her favorite food.
It's these small things that I would regret not doing, if I knew my time had come.

I would regret it, because I would no longer see the friends I would meet, letters...
letters that I wanted to write "One of these days".

I would regret and feel sad, because I didn't say to my brothers and sons, not times enough at least, how much I love them.
Now, I try not to delay, postpone or keep anything that could bring laughter and joy into our lives.
And, on each morning, I say to myself that this could be a special day.
Each day, each hour, each minute, is special.


*هر لحظه رو نگه دار، دو دستي بهش بچسب!

يکي از دوستانم، کشوي لباس هاي همسرش رو باز کرد و يه بسته با کاغذ ابريشمي رو بيرون بيرون آورد.گفت: اين يه بسته ي معمولي نيست؛

بسته رو باز کرد و به جعبه و کاغذ کادوش خيره شد.
-اولين براي که رفتيم نيويورک گرفتش.۸ يا ۹ سال پيش.هيچ وقت نپوشيدش.نگه ش داشته بود براي يه موقعيت خاص.فکر کنم همينه.الان وقتشه.

رفت کنار تخت و بسته ي هديه رو گذاشت کنار بقيه ي لباس هايي که مي خواست ببره به مراسم ترحيم.همسرش به تازگي فوت کرده بود.

برگشت طرفم و گفت:
هيچ وقت چيزي رو براي يه موقعيت ويژه نگه ندار.

هنوز فکر مي کنم اين کلمات، زندگي من رو تغيير دادن.
الان من بيشتر مي خونم و کمتر وقتم رو صرف نظافت مي کنم.
الان مي نشينم توي ايوان بدون اينکه نگران چيزي باشم.
وقت بيشتري رو با خانواده م مي گذرونم و وقت کمتري رو صرف کار مي کنم.
فهميدم که زندگي بايد منبع تجربه هايي باشه که بتوني باهاشون زندگي کني نه اينکه فقط زنده باشي، زنده بموني.
ديگه هيچ چيزي رو نگه نمي دارم.از ليوان هاي کريستالم هر روز استفاده مي کنم.
اگه دوست داشته باشم، لباس هاي جديدم رو وقتي دارم ميرم سوپرمارکت مي پوشم.
عطرهاي خاص م رو براي موقعيت هاي خاص نگه نميدارم.هروقت بخوام ازشون استفاده مي کنم.
کلمه هاي <بعضي روزها> و <يه روزي> رو دارم از دايره ي لغاتم پاک مي کنم.
اگه ارزش ديدن، شنيدن يا انجام دادن رو داره، ميخوام همين الان ببينم، بشنوم و انجامش بدم.
نمي دونم همسر دوستم چه کار مي کرد اگه مي دونست فردا صبح ديگه اينجا نخواهد بود؛ اين چيزيه که هيچ کس نمي تونه به آدم بگه.
فکر مي کنم بايد به فاميل ها و دوستان نزديکش تلفن مي زد.بايد به دوستان قديمي ش تلفن مي زد تا بعد از جروبحث هاي گذشته، آشتي کنند.
فکر مي کنم بايد مي رفت بيرون غذاي چيني مي خورد، غذاي مورد علاقه ش.
اگه مي دونستم زمانم به سر رسيده، از انجام ندادن همين چيزاي کوچيک، خيلي پشيمون مي شدم.
شيمون مي شدم چون ديگه نمي تونستم دوستام رو ببينم.نامه ها...
نامه هايي که مي خواستم <يکي از همين روزا> بنويسم شون.
پشيمون مي شدم چون به برادرها و پسرهام نگفتم -حداقل وقت نداشتم که بگم- چقدر دوستشون دارم.
سعي مي کنم ديگه عقب نندازمشون و چيزايي رو که خنده و شادي رو به زندگي هامون ميارن، نگه دارم و هر روز صبح به خودم ميگم که اين مي تونه يه روز خاص باشه.هر روز، هر ساعت، هر دقيقه، خاص هست.


*يه کارت خوشگل دوستم بهم داد با صداي منصور - آهنگ نازک نارنجي (:
*۱۲ فروردين ۸۵

*خدا رو شکر که هنوز تو هستي.. که مي دونم مجبور نميشيم همديگه رو تنها بذاريم.. که اين قضايا باعث شده همديگه رو بيشتر بفهميم.. که لازم نيست بهت بگم الان خوشحالم، الان ناراحتم، الان اينطوريم، الان اونطوريم! تو همه ش رو مي فهمي.شايد تو هم حس مي کني من الان بهتر مي فهممت.خدا رو شکر که تو هستي لااقل.خدا رو شکر..

*وقتي يه کاري نميشه، يعني نبايد بشه.حالا اين مي تونه هر نشونه اي داشته باشه حتي اشغالي تلفن، حتي اينکه با همه بري بيرون و بيخودي دلت بخواد تند تند برگردي تنهايي.خب اينا يعني اينکه نبايد با اون يکي تلفني حرف بزني چون اين يکي بعد از قرنها آنلاينه.مي توني حالش رو بپرسي، ببيني که تو رو يادش نرفته بوده و جواب تبريک عيدت رو داده -حالا به دلايلي که مهم هم نيست، به دستت نرسيده- مي توني ببيني که ميگه خيلي دوستت داره، که ميخواد هديه هايي رو که به قول خودش از خيلي قديما پيشش داشتي برات بفرسته و تو هم اصلاً به رو ت نمياري که يه زماني گفته بودي عمراً هيچ وقت اونا رو قبول نمي کني ازش و ميگي مرسي، خيلي مرسي و اون ميگه نذر کن بهش برسي و تو به اين تيکه ي فوق العاده بي مزه، کلي مي خندي و همزمان ميگي چقدر احمق بودي که فلان احساس رو داشتي از دونستن حرفايي که اون نميخواد بهت بگه و همچنان داره مقاومت مي کنه و تصميم مي گيري تو هم! به رو ت نياري و بذاري اين جريان انقدر دست نخورده بمونه که روش يه عالم غبار بشينه، تا کم کم کمرنگ شه، رنگش عوض شه، يا يه قوطي رنگ بياد دستت که بريزي روش يا يه روز پاشي ببيني چيزي ازش نمونده.مي توني باز به خودت -و در واقع به دل مهربونت، تنها چيز خيلي خوبي که هميشه با افتخار ميگي داري- لعنت بفرستي و تاکيد کني که همه ي دخترا خر ن، تو هم يکي شوني.مي توني ياد خيلي چيزا بيفتي و با افتخار به دوستت که دلش خيلي، واقعاً خيلي گرفته غير مستقيم بگي که تو الگوي خوبي براي تفکرات منطقي و بي خيالي طي کردن و اينايي و تو دلت به خودت فحش بدي که با پست فطرتي تمام داري اينطوري به اون و به خودت دروغ ميگي و بعد فکر مي کني دروغ نيست.شايد يه زماني بود ولي حالا ديگه نيست.به هرحال، من از اين اصطلاح «بذار بعضي چيزا براي خودم بمونه» کاملاً متنفرم.اينو بي تعارف ميگم.درسته خيلي چيزا گذشته و حتي فکرش هم برام خنده داره ولي لطفاً ديگه اينو جلوي من نگو.ببين اين من نبودم که حرف اون دفترچه رو پيش کشيدم.اصلاً نمي دونستم که چنين چيزي هست.فکر مي کردم تو فقط عادت داري ناشناس وبلاگ بنويسي و لينک بدي طرف مقابلت بره بخونه؛ به هرحال، من اصراري ندارم براي ديدنش.اين خودت بدي که گفتي شايد يه زماني بدي ببينمش.دوست ندارم اين فکر که ممکنه يه روزي بديش به من، باعث شه باهاش راحت نباشي.با من مث احمق ها رفتار نکن لطفاً.باشه؟ ميذاري اون ۴ تا قاب رو بردارم بذارم زير تخت؟ ديدنش شون دلم رو يه جوري مي کنه.تو دوستشون داري هنوز؟

*آفلاين ها پريد -به علت تماس تلفني بي موقع عمه خانوم- دوباره لطفاً!

*پاداش مخترع شطرنج

روایت کرده اند که حکمران هند که به سختی تحت تاثیر اختراع بازی شطرنج قرار گرفته بود، به مخترع آن وعده داد که هر پاداشی بخواهد به او بدهد. مخترع تقاضایی کرد که به ظاهر خیلی ناچیز به نظر می رسید: او مقداری دانه های گندم در خواست کرد به نحوی که اگر آنها را در خانه های صفحه شطرنج جا دهند، در هر خانه دو برابر خانه قبل وجود داشته باشد.به این ترتیب تعداد دانه های گندمی که او تقاضا کرد مساوی مجموع جمله های یک تصاعد هندسی بود که جمله اول آن ۱، قدر نسبتش ۲، و تعداد جمله هایش مساوی ۶۴ بود.

حکمران هند که ثروتمند ترین مرد جهان بود ، نتوانست از عهده این در خواست برآید.در حقیقت این راجه ثروتمند شرقی با همه ثروت بی پایان خود نتوانست این مقدار گندم را تهیه کند!!!!!

تعداد دانه های گندم برابر است با مجموع توانهای متوالی ۲ از ۰ تا ۶۳ یعنی:

۱۸۴۴۶۷۴۴۰۷۳۷۰۹۵۵۱۶۱۵ عدد گندم

اگر در هر سانتیمتر مکعب ۲۰ دانه گندم قرار بگیرد، روی هم، این تعداد گندم به اندازه
۹۲۲۳۳۷۲۰۳۶۸۵ متر مکعب گندم می شود(۲۰ میلیون گندم در هر متر مکعب)

برای اینکه بتوان این مقدار گندم را بدست آورد، باید هشت بار تمام زمین را کاشت و هشت بار محصول آن را جمع کرد. به عبارت دیگر این محصول را از سیاره ای می توان بدست آورد که سطح آن هشت برابر زمین باشد.

به این ترتیب مخترع شطرنج درس خوبی به حکمران هند داد و به او ثابت کرد که امکانات بی پایانی ندارد و نمی تواند "هر" خواهش مخترع را برآورد.

*اصولاً خواهر بزرگ يه پسربچه ي سر به هوا بودن اين چيزا رو هم داره که مجبور ميشي کله ي صبح، براش بشيني مطلب سرچ کني و از اونجايي که اعصاب من از فولاد نيست و جونم رو از سر راه نياوردم، اصلاً ازش نميخوام که بشينه خودش مطلبش رو توي ورد مرتب کنه؛ مث مامانايي که بچه هاشون رو لوس بار ميارن، ترجيح ميدن خودم همه ش رو انجام بدم ـبا اعصاب آروم البته!- :دي مطلب رو ميذارم اينجا که کسي سرچ کرد، راحت پيدا کنه:

چگونگي محاسبه محيط کره زمين (قطر کره زمين - شعاع کره زمين) توسط اراتستن

اولين فردي که محيط زمين را دقيق اندازه گرفت، اراتستن، (195-276 قبل از ميلاد) رياضيدان يوناني و سر كتابدار موزه اسكندريه بود.او مي دانست که در هنگام ظهر در اواسط تابستان،‌ ستون هاي عمودي در سيرن (اسوان امروز ) هيچ سايه اي نمي اندازد اما همان وقت در اسكندريه در شمال سيرن ستون عمودي عقربه ساعت خورشيدي سايه مي اندازد . با اندازه گيري طول سايه و ارتفاع ستون ، وي تعيين كرد كه فاصله اسكندريه با سمت الراس ، 7.2 درجه است و از آنجايي كه اين رقم حدود يك پنجاهم 360 درجه است پس محيط زمين بايد پنجاه برابر فاصله اسكندريه و سيرن باشد . سپس محيط زمين به دست آمد و به اين ترتيب قطر زمين به دست مي آيد كه فقط 150 كيلومتر با ميزان فعلي تفاوت دارد.

توضيح: اراتستن مي‌دانست که در ظهر اواسط تابستان، خورشيد شهر سين، واقع در جنوب خانه‌اش در اسکندريه مصر، مستقيماً درون چاه عميقي مي‌تابد. او در همان روز زاويه تابش خورشيد بر فراز اسکندريه را 7.2 درجه اندازه گرفت. اين زاويه برابر است با 50/1 کمان يک دايره. او مي‌دانست که فاصله سين تا اسکندريه 772 کيلومتر است و بدين ترتيب، محيط زمين را 50x772 يعني 38600 کيلومتر محاسبه کرد. اين رقم به عدد واقعي 40074 کيلومتر بسيار نزديک است.


*معماي انيشتين:

این مساله رو انشتین در قرن نوزدهم مطرح کرده و گفته است 98 درصد مردم دنیا قادر به حلش نیستن:

1- در یک خیابون 5 خانه وجود دارد که با پنج رنگ متفاوت رنگ شدند.
2- در هر خانه يک نفر با ملیت متفاوت با بقیه زندگی می کند.
3- هر کدوم از 5 صاحبخونه يک نوشیدنی متفاوت، یه مارک سیگار متفاوت دوست دارد و يک حیوان متفاوت در خانه نگهداری می کند.

سوال این است که چه کسی در خانه ماهی نگهداری می کنه با این شرط ها که:

1- انگلیسه خونه ش قرمزه.
2- سوئدیه تو خونه سگ نگه می داره.
3- دانمارکیه چای دوست داره.
4- خونه سبز رنگ سمت چپ خونه سفیده.
5- صاحب خونه ی سبز رنگ قهوه دوست داره.
6- کسی که سیگار پالمال می کشه، پرنده نگهداری می کنه.
7- صاحب خونه زرد رنگ سیگار دانهیل می کشه.
8- مردی که تو خونه وسطی زندگی می کنه، شیر دوست داره از نوشیدنی ها.
9- نروژیه تو اولین خونه زندگی می کنه.
10- مردی که بلندز می کشه، همسایه اونیه که گربه نگهداری می کنه.
11- مردی که اسب نگهداری می کنه، همسایه مردیه که دانهیل می کشه.
12- مردی که بلو مستر می کشه، آبجو دوست داره.
13- آلمانیه سیگار پرنس می کشه.
14- نروژیه همسایه اونیه که خونه ش آبیه.
15- مردی که بلندز می کشه، همسایه ای داره که آب دوست داره بین نوشیدنی ها.
اينم راهنماش!

*۱۱ فروردين ۸۵

*توي حمام داشتم فکر مي کردم -جاي مناسب تري پيدا نميشه انگار!- که خدا کنه اين ترم، براي اولين بار در عمرم، به سرم نزنه ببينم افتادن! چه جوريه؛ بعد هم اينکه در نبرد نابرابرمون با استاد راهنما که آخر ترم، اتفاق ميفته و فکر مي کنم بشه يه چيزي تو مايه هاي نبرد تن به تن، زورمون بهش برسه.ضمن اينکه يارو کاملاً مودي ه -از نوع چشم بابا قوري ش نيست متاسفانه- و اگه رو شانس باشيم، اون روز مي تونه روز ِ خوش اخلاقي ش باشه.ضمن اينکه اصلاً دلم نميخواد مجبور شم برم پيش مدير گروه و معاون دانشکده و رييس دانشکده آبرو ش رو ببرم و خب من هولم برم سرِ کار.بدون مدرک که نمي تونم! زور نيست آدم واسه ۲ واحد، اونم اختياري، در حالي که ۳ واحد به جاش پاس کرده، ۹ ترمه بشه؟ ... اين بود تفکرات امروز من در حمام!

*مهمون بايد خوش صحبت، مودب و بي آزار باشه؛ مث مهموناي امروز.

*باز خودم رو تحويل گرفتم. يه چيز جديد براي دانشگاه...

*...خواب، کلک شياطين است تا از شصت سال عمر، سي سالش را به نفع مرگ ذخيره کنند.

*يه چيز خيلي بي کلاس: رقص جوادي.. يه کم دير لود ميشه؛ صبر کن.

*آستيگماتيسم چيست؟

براى خيلى از افراد كه به چشم پزشك مراجعه كرده اند و بعد از معاينه به آنها گفته شده که چشمشان آستيگمات است، اين سؤال پيش مى آيد كه «آستيگماتيسم» چيست؟
در قـُدامى ترين قسمت چشم، بافت شفاف و نيمكره شكلى وجود دارد كه به آن قرنيه مى گويند كه نور هنگام عبور از آن دچار انكسار مي گردد و وارد چشم مى شود. اگر قرنيه از حالت كروى خود خارج شود، به اين حالت آستيگماتيسم مى گويند (همانند توپ فوتبالى كه از دو سو كمى فشرده شود)، در نتيجه نورى كه از يك قرنيه آستيگمات مى گذرد، به طرز صحيح روى شبكيه كانونى نمي شود و تصاوير تار ديده مى شوند. آستيگماتيسم بيمارى نيست، بلكه نوع خاصى از عيب هاى انكسارى محسوب مي شود كه بسيار شايع نيز هست.

علت ايجاد آستيگماتيسم چيست؟

فشار پلك روى قرنيه مى تواند منجر به آستيگماتيسم مختصرى شود، ولى در اغلب موارد آستيگماتيسم ريشه ارثى دارد. علاوه بر آن ضربات و صدمات وارده بر قرنيه، نيز مى توانند منجر به آستيگماتيسم به ويژه از نوع نامنظم آن شوند.

علائم آستيگماتيسم چيستند؟

افراد داراى نمره هاى بالاى آستيگماتيسم اغلب از تارى ديد و تغيير شكل يافتگى تصوير اشيا شكايت دارند. آنهايى كه مبتلا به درجات خفيف هستند، اغلب مشكل بينايى ندارند ولى ممكن است از خستگى و احساس ناراحتى در چشم ها و سردرد شكايت داشته باشند.

آيا اگر چشم هاى ما آستيگمات است، بايد حتماً عينك بزنيم؟

در درجات متوسط و بالا، براى دستيابى به ديد بهتر و راحت تر، لازم است فرد عينك بزند؛ ولى در نمرات كم، در صورت ناراحتى فرد يا براساس نيازهاى شغلى اقدام به تجويز عينك مى شود.

غير از عينك، آيا راه ديگرى براى اصلاح آستيگماتيسم وجود دارد؟

در صورت عدم تمايل فرد به استفاده از عينك، وى مى تواند از كنتاكت لنز استفاده كند. جديداً روش هاى جراحى انكسارى نيز كاربرد پيدا كرده اند.

آيا مقدار آستيگماتيسم به مرور تغيير مى كند؟

مقدار آستيگماتيسم و محور آن ممكن است به آهستگى تغيير كند. معاينات مكرر و منظم به شما كمك مى كند كه در همه حال از يك بينايى كامل و دقيق برخوردار باشيد.


*۱۰ فروردين ۸۵

*اگه کسي وردي، طلسمي، معجزه اي، دارويي، نوش دارويي چيزي داره واسه سرماخوردگي، من به قيمت بالا خريدارم.واقعاً رو م نميشه ديگه بگم سرما خوردم چون دوستان ناراحت ميشن، آشنايان تعجب مي کنن، دشمنان هم عمراً باور نمي کنند.فکر مي کنن روش جديد پيچش -پيچوندن- ه! الان يه شال بزرگ بستم دور کمرم که دردش کمتر بشه.دولا دولا هم راه ميرم توي خونه -بيرون کاملاً صافم البته :دي- با همين وضع، مهموني هم رفتم خونه ي مادربزرگه. خوش به حالش! از ديدن اينجانب -که ميشم اولين نوه ي عزيزش- انقدر ذوق مي کنه که نگو.کاش اوني که منم از ديدنش اينطوري کِيف مي کنم، نوه م بود!! لااقل هفته اي يه بار دعوتش مي کردم ميومد خونه مون.کلي هم بوس ش مي کردم! اونم صدا ش درنميومد ديگه.هرچي باشه، من مادربزرگ شم! حالا يه کم زيادي جوونم فقط :دي :دي :دي

*ويندوزِ عمه جان هم درست شد (:

*در راستاي ترويج فرهنگ استفاده صحيح از اينترنت اين فايل رو حتماً دانلود کنين و گوش بدين.خيلي بي کلاسه!

*از اونجايي که اصولاً داداش کوچيکه، ديواري کوتاه تر از ديوار من -آخي! يادته مي گفتي ديواري کوتاه تر از من؟- گير نمياره، انجام تحقيقات و تکاليف نوروزي ش رو هم بدش نمياد بندازه گردن من!! امشب هم مي گفت يه مطلب درباره ي لايه ازن ميخواد؛ يه کم سرچ کردم تا اينا رو براش پيدا کردم يعني خيلي بود.اينا رو انتخاب کردم و دادم خودش خلاصه ش کنه که يه کاري هم کرده باشه و قسم ش راست باشه.براي من کاري نداشت البته؛ ولي مامان ميگه بذار ياد بگيره خودش؛ خب راست هم ميگه.حالا اون مطالب رو با ذکر منبع و لينکهاي ميذارم اينجا که کسي سرچ کرد، راحت مطلب رو پيدا کنه.پيشنهادم به همه مخصوصاً دانشجويان گرامي! اينه که حالا که تحقيق رو تايپ مي کنن، يه نسخه ش رو هم بذارن روي نت -بِدن کسي که وبلاگ / سايت داره بذاره روي نت يا اصلاً يه بلاگ درست کنن براي مطالب اينطوري- تا کار بقيه رو يه کم راحت تر کنن.ضمن اينکه منايع فارسي روي نت هم اينطوري خيلي خيلي بيشتر ميشه و کمک بزرگي براي همه ي اونايي که کلي مي گردن دنبال چند خط مطلب.حسابي هم دعا مي کنن براتون.خلاصه اينکه اون مطالب رو درباره ي لايه ازن اينجا کپي مي کنم.يه کم پراکنده س ولي از هيچي بهتره.يه مطلب هم درباره مجموعه کاخ - موزه ي گلستان (کاخ گلستان . باغ گلستان) دارم که تحقيق ترم گذشته مون بود.در يه فرصت مناسب (؟) اون رو هم ميذارم اينجا.مجموعه ي عکس ها و حتي فايل ورد آماده ي پرينت رفتنش رو هم دارم اگه کسي خواست.ميل بزنين براتون مي فرستم.

ازن، شمشير دو لبه سياره ما

گاز ازن براي همه ما نام آشنايي است و بيشتر ما با شنيدن نام اين گاز، به ياد لايه ازن و تخريب آن مي افتيم. لايه ازن در لايه استراتوسفر جو قرار گرفته و با جذب پرتوهاي ماورائ بنفش، امکان حيات روي کره زمين را براي ما فراهم مي کند.
به همين دليل است که اکولوژيست ها از تخريب آن به خاطر افزايش آلاينده هاي جوي اظهار نگراني مي کنند.

ازن گازي تقريباً بي رنگ با بويي خاص شبيه بوي هواي تازه است که پس از رعد و برق استشمام مي شود يا بويي که کنار تخليه الکتريکي در هواي آزاد به مشام مي رسد. در دماي معمولي به صورت گاز است و چگالي آن 5/1 برابر اکسيژن در شرايط استاندارد است.
حلاليت ازن در آب کم است و با کاهش دما افزايش مي يابد. تحقيقات اخير نشان داده اند 2برابر شدن ميزان ازن در لايه تروپوسفر جو زمين، منجر به افزايش دما به ميزان يک درجه سانتي گراد مي شود.

• لايه محافظ يا آلاينده

گاز ازن تروپوسفري به عنوان يک آلاينده، اثرات مخربي بر سلامت انسان، حيوان و گياه مي گذارد و اغلب به عنوان يک پديده مفيد براي محيط زيست مطرح است و با جذب مقادير عمده اشعه زيانبار ماورائ بنفش، مانع تاثيرات مخرب آن بر محيط زيست مي شود.


• ويكتوريا عزتيان ـ محمدباقر بهيار: بر اساس گزارشات علمي مؤسسات بين المللي در سه دهه اخير، تغيير درصد تركيبات گازهاي جزئي جوي از جمله ازن، دي اكسيد ازت، دي اكسيدگوگرد، دي اكسيدكربن، متان، مونواكسيدكربن و هيدروكربن ها موجب بروز تغييرات نامتعارف آب و هوايي، گرمايش زمين و در نهايت تغيير اقليم در مناطق مختلف كره زمين شده است.

از طرفي ايجاد چنين تغييراتي در شيمي جو سبب تشديد بيماري هاي تنفسي، قلب و عروق، چشم و بيماري هاي پوست در انسان و ايجاد آلودگي در بخش هاي مختلف زنده و غير زنده اكوسيستم ها خواهد شد كه اين تأثير، خسارت هاي جبران ناپذير بر محيط زيست وارد مي كند.

آلودگي هوا و به تبع آن، كاهش ضخامت لايه ازن و افزايش تابش فرابنفش به عنوان يك پديده مخاطره آميز، انسان و محيط زيست را دچار مشكلاتي نموده و بي توجهي انسان نسبت به محيط زيست نيز اين معضل را تشديد كرده است. افزايش جمعيت و تمركز آن از نظر مكاني و همچنين استفاده از استانداردهاي بالاي زندگي و به تبع آن، افزايش توليد و گسترش صنعت، موجب آلودگي هوا در سطح جهان و در مقياس كوچك تر در سطح شهرها گرديده است. آلودگي هوا به عنوان يك تهديد جدي براي ساكنين شهرها مطرح است و عوارض زيان بار آن بر سيستم هاي تنفسي ، قلبي، عروقي و عصبي با استناد به آمار و اسناد پزشكي قابل اثبات است، به علاوه آلودگي هوا از جنبه هاي مختلف رواني، رفتاري و عاطفي مردم را آسيب پذير نموده و عوارض اجتماعي چون ستيزه هاي خانوادگي و فشارهاي عصبي، وسواس،نگراني و تشويش، دلهره و ياس را به نحو قابل ملاحظه اي افزايش مي دهد .

• آلاينده ها

الف ) آلاينده هاي اوليه : موادي هستند كه توسط فعاليت هاي طبيعي يا مصنوعي و در مقياس وسيع مستقيماً به تروپوسفر گسيل مي شوند ، مانند: ذرات ريز گرد و غبار، دي اكسيد كربن ، مونو اكسيد كربن ، اكسيد هاي نيتروژن و هيدروكربن ها.

ب ) آلاينده هاي ثانويه : موادي هستند كه از برهم كنش آلايند ه هاي اوليه در برابر نور خورشيد با ديگر آلاينده ها به وجود مي آيند مانند: ازن.

ج ) آلاينده هاي سمي: موادي هستند كه حضورشان در هر سطح و غلظتي در محيط خطرناك است. اين آلاينده ها معمولاً منابع محدودي داشته و در مقادير اندك وجود دارند. بعضي از اين آلاينده ها عبارتند از : آزبست، بريليوم، جيوه، ارسنيك، كادميوم و...

• ازن سطحي

گاز ازن يكي از مهم ترين گازهاي جزئي موجود در جو مي باشد. اين گاز به طور همگن در لايه هاي جوي پراكنده نشده و 10 درصد آن، در لايه تروپوسفر و 90 درصد ديگر آن در استراتوسفر واقع شده است . بيشترين مقدار ازن در ارتفاع لايه ازن، وظيفه مهم جذب تابش هاي فرابنفش را به عهده دارد و همانند يك چتر و سپر ، كره زمين را در برابر اين تابش ها حفظ مي كند و طبيعي است كه با كاهش غلظت ازن در اين لايه، تابش هاي ياد شده در شدت هاي بالاتري به سطح زمين رسيده و حيات را دچار اختلال مي كند . تحقيقات نشان مي دهد كه همبستگي معكوسي بين شدت تابش UV- B (تابش فرابنفش نوع B ) و مقدار ازن كلي جو وجود دارد.لازم به ذكر است كه اين گازها به مقدار فراواني در صنايع برودتي، ساخت اسفنج و كاربرد در ساخت انواع اسپري ها و ... كاربرد دارد . تابش فرابنفش خورشيد در باندهاي طول موج كوتاه خود (نوع B و C) مي تواند باعث تشديد بيماري هاي پوستي، بيماري هاي چشمي، تخريب ژنتيكي DNA ، اختلال در سيستم ايمني بدن شود. اثر اين تابش ها بر روي اكوسيستم گياهي و محصولات كشاورزي با كاهش توليد محصولات گياهي ظاهر مي شود. اين تابش ها بر محصولات اقيانوسي و دريايي باعث اثرات ناگواري از جمله كاهش جمعيت فيتوپلانكتونها (رأس ز نجيره غذايي اقيانوس) مي باشد.

• ازن و تابش فرابنفش

بيش از 95 درصد تابش هاي ساطع شده از خورشيد در محدوده طول موج هاي كوتاه واقع شده است كه برخي از اين طول موج ها پس از ورود به جو، توسط گازهاي موجود در جو جذب مي گردند. تابش فرابنفش، شكلي از انرژي تابشي گسيل شده از خورشيد است. اشكال مختلف انرژي يا تابش بر اساس طول موج طبقه بندي مي شوند. واحد اندازه گيري طول موج نانومتر است (هر نانومتر معادل يك ميليونيم ميلي متر).هر قدر طول موج كوتاه تر باشد، انرژي تابشي آن بيشتر است. تابش فرابنفش بر حسب طول موج به سه دسته اصلي تقسيم مي شود:

UV- A (1

UV- B (2

UV- C (3

UV- A : داراي بيشترين طول موج است و با حداكثر مقدار به سطح زمين مي رسد . بخش اعظم اين تابش از لايه نتيجه تخريب ازن در استراتوسفر بدون تغيير هبور كرده و به سطح زمين منتقل مي شود.

تقريبا 90 درصد ازن موجود در جو، در لايه ازن استراتوسفري قرار دارد و كار جذب تابش هاي UV- B را به عهده دارد و بر اساس آمار سازمان بهداشت جهاني تقريبا 70درصد تابش UV- B خورشيد توسط لايه ازن و گاز ازن موجود در جو جذب مي شود و تنها مقدار اندكي از آن به سطح زمين مي رسد . گاز ازن با جذب تابش فرابنفش UV- B خورشيدي در واقع همانند يك فيلتر از رسيدن آن به سطح زمين جلوگيري مي كند . ازن تنها گاز شناخته شده جاذب UV- B بوده، لذا نازك شدن و از بين رفتن ازن در لايه استراتوسفر باعث افزايش ميزان عبور اين تابش ها از استراتوسفر گرديده و سطح زمين در معرض اين نوع تابش ها قرار مي گيرد . افزايش ميزان عبور UV- B از لايه استراتوسفر و رسيدن آن به سطح زمين براي حيات موجودات زميني فوق العاده خطرناك است . در نتيجه تخريب ازن در استراتسفر ميزان پرتوهايUV- B گسيل شده به سطح زمين افزايش مي يابد. شدت تابش باند UV- B و مقادير ازن به عرض جغرافيايي، فصل، ساعت روز، ارتفاع، پوشش ابر، باران، آلودگي هوا، پوشش زمين بستگي دارد.

تابش UV- C: داراي كمترين طول موج و بالاترين انرژي است ، پس آسيب بيشتري را به سطح زمين وارد مي كند. البته بخش اعظم تابش اين باند توسط ازن و اكسيژن وجود در جو جذب شده و بخش كوچكي از آن به سطح زمين مي رسد. تابش فرابنفش UV- C خورشيد در ارتفاع 50كيلومتري به سقف استراتوسفر رسيده و توسط مولكول هاي اكسيژن تماما جذب مي شود كه در اثر اين واكنش مولكول اكسيژن به 2 اتم اكسيژن شكسته و مقداري گرما نيز آزاد مي شود . ازن توليد شده در سقف استراتوسفر به دليل وزن مولكولي بيشتر از هوا، سقوط كرده و در لايه ازن (ارتفاع 20تا 30 كيلومتر) گرفتار مي شود.

اشعه : UV- C داراي كوتاه ترين طول موج بوده و بيشترين ميزان انرژي اشعه ماوراء بنفش مربوط به اين طول موج است. در صورت كاهش ضخامت لايه ازن امكان افزايش تابش فرابنفش نور خورشيد به وجود مي آيد كه موجب افزايش واكنش هاي فتوشيميايي در جو شده و علاوه بر تبديل آلاينده هاي اوليه به ثانويه، سبب تغييرتركيب گازهاي جزئي در جو نيز مي شود

• اثرات UV بر سلامت انسان

ميزان تأثير ازن روي سلامتي انسان توسط برخي پژوهشگران مورد بررسي قرار گرفته است و تأثير سوء اين پديده در افزايش انواع مختلف بيماري ها در سطح اپيدميك اثبات شده است . افزايش انواع مختلف سرطان هاي پوستي از جمله اين اثرات مي باشد. پرتوهاي UV- B عامل سرطان پوست، برنزه شدن، آفتاب سوختگي و ايجاد تاول، خارش، پوست ريزي، كهير يا تورم و انهدام سطح پوست يا عفونت ثانويه در انسان بوده و براي سيستم ايمني انسان نيز مضر مي باشد. تغييرات مزمن پوستي ناشي از واكنش سرطان پوست، لك هاي پوستي، خال هاي ملانوسيتي و لك هاي خورشيدي يا پيري و شماري از ساير ضايعات مزمن حاصل از تابش فرابنفش مي باشد كه به پيري نوري يا الاستوز خورشيدي معروف است. به ازاي هر يك درصد كاهش لايه ازن در استراتوسفر موارد بروز آب مرواريد چشم 0/6 الي 0/8 درصد افزايش خواهد يافت.

• اثرات UV بر روي حيوانات

تابش هاي UV سبب افزايش سرطان در حيوانات اهلي نيز مي باشند . تومورهاي پوستي در برخي از حيوانات اهلي و غذايي از قبيل گربه، سگ، گاو و بز مشاهده شده است و احتمال مي رود كه نور خورشيد سبب رشد تومور باشد. احتمال مي رود سرطان هاي مربوط به لايه هاي خارجي چشم در حيوانات با ميزان تابش UV مرتبط باشد. تابش UV بر ر وي عفونت ها، افزايش قابليت ابتلا به بيماري عفوني، سركوب واكنش هاي ايمني تاثير دارد. تابش UV از تكامل يا رشد سيستم ايمني موش ها در مقابل عفونت هاي گوناگون ممانعت به عمل مي آورد.

افزايش زمان در معرض قرارگيري UV- B به توليد مثل ماهيان و دوزيستان صدماتي وارد مي كند . تخم ها و لاروها اغلب نسبت به تابش هاي UV حساسند و ميزان از تخم درآمدن نوزادان قورباغه و وزغ زماني كه به مقدار زيادي در معرض UV- B قرار گيرند كاهش مي يابد . اين اثرات به نوبه خود توليد مواد غذايي در اكوسيستم هاي آبي را تحت تأثير قرار داده و منجر به از بين رفتن جمعيت شكارچيان حشرات ناقل مي شود كه عامل انتشار برخي بيماري هاي مسري خواهند شد .

• اثرات UV بر روي گياهان

كاهش سطح برگ، كوتاه تر شدن جوانه ها، تقليل نرخ فتوسنتز، زمان گل دادن و گرده افشاني، تعادل رقابتي ميان انواع گونه ها و كاهش ميزان محصول ناشي از تابش UV است. نخود، لوبيا، خربزه، كلم، خردل، سويا، برنج، گندم سياه و نهال هاي گل آفتابگردان حساسيت بيشتري در مقابل اين تابش دارند. افزايش زمان مواجهه با تابش UV- B مي تواند به ميزان قابل توجهي اكوسيستم جنگل ها و مراتع را تحت تاثير قرار دهد.

منبع:
حيات نو
روزنامه جام جم



[Link] [1 comments]






1 Comments:

» نامرد جون اگه اسم وبلاگمو عوض نمیکنی تو لینکها حد اقل آدرسو عوض کن ..در ضمن اپم

Posted at 7:35 PM