About Me
مريم خانوم!
شيفتهي صدای محمد اصفهانی، کتابهاي پائولو کوئيلو، ترانههاي اندي و کليهي زبانهاي از چپ به راست و برعکس! پروفایل کامل مریمی.. Maryami_Myself{@}yahoo.com Previous Posts Friends Ping تبادل لینک اونایی که بهم لینک دادن Maryam, Me & Myself* 118 GSM ويکيپديا No Spam پائولو کوئیلو آرش حجازی محمد اصفهانی انتشارات کاروان ميديهاي ايراني Google Scholar Song Meanings وبلاگ پائولو کوئیلو کتابهاي رايگان فارسي Open Learning Center ليست وبلاگهاي به روز شده
لينک دادن، به معناي تائيد مطالب از جانب من نيست.
Archive
● بهمن۸۲ Counter Subscribe
ايميلتون رو وارد کنين تا مطالب جديد براتون فرستاده بشه.
|
Saturday, February 17, 2007
مریم و ظرف های گل من گلی
*۲۷ بهمن *چون خیلی اصرار و التماس کردین، روتون رو زمین نمیندازم! برگشتم :دی *با توجه به اینکه وبلاگ جالبی دارم، حتماً بهتان سر ميزنم. *آدم نباید خر مردم بشه. چرا آدم باید خر مردم بشه؟ آدم باید جوری رفتار کنه که خر مردم نشه. رفتار آدم با دیگران باید طوری باشه که به صورت یک خر تصورش نکنن. کسی که آدم رو خر تصور می کنه، گناهی نداره چون حتماً یه چیزی دیده دیگه. آدم کم کم خر میشه ولی وقتی خر شد باید زیاد زیاد بار ببره. تابع خرشدگی نوعی چسبندگی از بالا داره یعنی وقتی خر شدی، دیگه به این راحتی نمیشه آدم شی. هر آدمی دوست داره که آدمای دیگه خرش بشن. خر و آدم، سالهاي ساله که با هم چنین رابطههای پیچیده ای دارن. شواهدی از قرن هفتم هجری مبنی بر این روابط در دست است. (ر.ک. دیوان مولوی) آدم هر چی نصفه نیمه تر باشه، وقتی خر میشه خر بهتر و کاملتری میشه. همین دیگه. *یه جا یه درختی هست که ریشه هاش همینجور رفته تو زمین. یعنی پوسته و جبه و هسته و همه رو رفته. بعد تو هسته هم که رسیده رفته بازم جلو تو یه بعد دیگه ای که ما نمی بینیم. و هی رفته و رفته... همینجوری گفتم که بدونین! ------------ امسال، هي همه خفه کردن همديگه رو با تبريک ولنتاين! مهربون ميشن اين روزا همه!
*خيلي قشنگ:
*بس که قاطيم، غلط ديکتهاي دارم کلي!! تو رو دوست دارم رو يادم رفته بود لينک بدم فکر کنم (پرش افکار هم دارم)، شلواره، سفيده با گلهاي آبي، نه صورتي! ديگه؟ چيزي يادم نمياد! *آره خب، ولي دلم نمياد.گناه دارن مردم؛ اساماس ارزونتره. *بيکلاس! :دي چرا تعداد پستهات رو کم نميکني؟ کسي بخواد بخونه، آرشيو هست. نخواد هم نميخونه. راستي عکس خرسه نصفهس يا من نميبينم؟ سر نداره اينجا! *آموزش کدهاي مخفي موبايل *بازي براي گوشي هاي سوني اريکسون، نوکيا، زيمنس، سامسونگ... *تم theme براي گوشيهاي سوني اريکسون و نوکيا... *آهنگ موبايل و عکس اساماس... *نقشهي رهياب تهران براي موبايل (امتحان نکردهمها!) *ديوونه شدهم؛ از بيحوصلگي چند تا اساماس زدم براي يکي از بچههاي دبيرستان؛ حالا همون موقعش هم ما حرفي نداشتيم با هم بزنيم. بعد اون هم مسج تکراري فرستاد. بعد من يکي ديگه فرستادم، زيرش هم نوشتم مسج تکراري نده فقط لطفاً. اون هم نوشت مال تو هم تکراري بود ولي من چون خيلي خانومم، نگفتم بهت. مسج بيمزهش هم اين بود: --<---@--@--@--@---<<--- اين چيه؟ اگه گفتي؟ خب خودم ميگم: يه سيخ گوجهس که ميخوام با جيگر ِ تو بخورمش. *شمردم. Vocab هاي اين هفته شده ۲۰۰ تا که به ترتيب تکرار ميکنم يا يادم بمونه. فقط موندهم چرا من اين همه Vocab حفظ ميکنم ولي هيچکدوم، کلمههاي مهم! نيستن انگار. پ.ن: دارم نق ميزنم. مهم نيست :دي پ.پ.ن: «ترتيب» که گفتم يعني اول کلمهها رو ميخوني که مثلاً ياد بگيري. بعد ۱۲ ساعت بعد نگاه ميکني ببيني بلدي يا نه. اگه آره که هيچي؛ اگه نه، اون کلمهي خاص ميره قاظي باقاليها! بقيهي کلمههايي رو که بلد بودي، ۲۴ ساعت، ۳۶ ساعت بعدش، ۴۸ ساعت بعدترش و ۷۲ ساعت بعدترترش چک ميکني. کلمههايي که هي توي هر مرحله بلد باشي تااااا برسي به مرحلهي آخر -يعني ۷۲ ساعتيه- ديگه ميتوني اميدوار باشي که بلديشون. کلمههايي هم که باقالي بشن! -از هر مرحلهاي- ميشن تو مايههاي هيچي. بايد از اول اول بخوني، بعد ۱۲ ساعت بعد چک کني که بلدي يا نه، بعد اگه بلد بودي ۲۴ ساعت بعد، ۳۶ ساعت بعد، ۴۸ ساعت بعد و ۷۲ ساعت بعد. در کل روندش، ۷۲+۴۸+۳۶+۲۴+۱۲ ساعت -۸ روز- طول ميکشه. به جون خودم، من اگه يه روزي بچه داشته باشم -خدا اون روز رو نياره؛ همه بگين آمين- يه کلمه فارسي بهش ميگن، يکي انگليسي. عربي رو ميتونه توي مدرسه يه گِلي به سرش بگيره. خودم هم عربيم بد نيست. نميتونم حرف بزنم -انگليسي ميپره از دهنم- ولي کتابهاي نه چندان پيچيده رو ميفهمم لااقل. گير کرد بهش ياد ميدم ولي گناه داره بخواد هي انقدر Vocab حفظ کنه. وقتي هم مُردم، ميگه خدا مامانم رو بيامرزه. ديوانه بود ولي عوضش باعث شد توي زبان کلي از بقيه جلوتر باشم. پ.ن: از اونجايي که ۱. زاييدن، بيکلاسترين کار دنياست.. ۲. حوصلهي زر زر بچهها رو ندارم من.. ۳. انقدر خودخواه هستم که نخوام زندگيم رو وقف يه بچهي زبون نفهم يه وجبي کنم.. ۴. موقع فکر کردن به اين چيزا، دچار نوعي ياس فلسفي ميشم.. ۵. بچه، امکانات و حوصله ميخواد و من يکي! هر قدر امکانات داشته باشم، بازم هيچ وقت حوصلهي هدر دادن عمرم براي بچه رو ندارم.. ۶. معلم خوبي نيستم عمراً.. ۷. به قسمت شوهر کردن ماجرا هم شک دارم چه برسه به بقيهش.. ۸. در ِ کابينت الان باز بود؛ سرم بدجوري خورد بهش.. کل قضيه رو بيخيال ميشم اصولاً. مث دختراي خوب ميشينم يه گوشه، Vocabم رو حفظ ميکنم. *مرمري مرسي تلفن زدي. از صدا م معلوم بود پنچرم؟ ببخشيد اگه ناراحت شدي. وقتي آدم شدم، خودم بهت تلفن ميزنم. باشه؟ *حرف زدن، چیز خوبیه. دل آدم باز میشه.. مخصوصاق اینکه همه چیز رو بگی، بی سانسور... *من و مرمر بعد از فاجعهی نمایشگاه کتاب، یک بار در فصل زیبای تابستان، همدیگه رو دیدیم و رفتیم ته باغ دانشکدهی ما آب بازی کردیم کلی! بعد از حدوداً 6 ماه به سرمون زده دوباره ببینیم همدیگه رو. این دفعه چه فاجعهای –انسانی یا غیر انسانی- بار میاد رو نمیدونم هنوز :دی *..قضیه اینه که اسکلت دو تا عاشق معشوق و پیدا کردن که مال ۵۰۰۰ تا ۶۰۰۰ سال پیشه و چیزی که اون رو از اسکلتهای دیگه!!! متمایز می کنه، فرمیه که همدیگه رو بغل کردن! کاملاً عشقولانه!! پ.ن: چرا مردم چشم ندارن مردم رو ببينن؟ چه کار دارن خب؟ بذارن راحت باشن اين دو تا. دلشون واسه خودشون ميسوزه يا تا حالا نديدن کسي، کسي رو بغل کنه؟ يا با جدا نکردن اين دو تا از هم، ميخوان بگن آدماي خيلي خوبين؟ فضول ِ مدل ِ خوابيدن و بغل کردن مرده و زنده هم هستن. عجب دنياييهها! پ.پ.ن: اصل خبر به زبان شيرين غير فارسي! *مامان جان! سر جدت! ظرفهاي طرحدار ِ گل من گلي بخر! اين با کلاسها خيلي بد ن! لک آب ميمونه روشون. هي بايد با دستمال پاک کني. سرويسهاي عزيزت که احترام دارن رو هم نده من بشورم. تمام اجداد و نياکان عزيزم رو ملاقات کردم سر شستن اين ظرفها. دلم براشون تنگ نميشه به خدا. خان قلي خان هم بود قاطيشون. مامان جان! سر جدت! ظرفهاي گل من گلي بخر! [Link] [1 comments] 1 Comments: » salam Posted at 12:51 AM |