Maryam, Me & Myself

يادداشت‌هاي مريم خانوم



About Me



مريم خانوم!
شيفته‌ي صدای محمد اصفهانی، کتاب‌هاي پائولو کوئيلو، ترانه‌هاي اندي و کليه‌ي زبان‌هاي از چپ به راست و برعکس! پروفایل کامل مریمی..



تاريخ تولد بلاگ‌م: ۲۸ دي ۸۲

Maryami_Myself{@}yahoo.com


Previous Posts





Friends





Ping
تبادل لینک
اونایی که بهم لینک دادن
Maryam, Me & Myself*

118
GSM
ويکي‌پديا
No Spam
پائولو کوئیلو
آرش حجازی
محمد اصفهانی
انتشارات کاروان
ميدي‌هاي ايراني
Google Scholar
Song Meanings
وبلاگ پائولو کوئیلو
کتاب‌هاي رايگان فارسي
Open Learning Center
ليست وبلاگ‌هاي به روز شده
لينک دادن، به معناي تائيد مطالب از جانب من نيست.

Google PageRank Checker Tool



Archive


بهمن۸۲
اسفند۸۲
فروردين۸۳
ادامه فروردين۸۳
ارديبهشت۸۳
خرداد۸۳
تير۸۳
مرداد۸۳


Subscribe



ايميل‌تون رو وارد کنين تا مطالب جديد براتون فرستاده بشه.





Tuesday, February 06, 2007
Esperanto


*۱۲ بهمن

*بخيه کشيدن اصلاً ترس نداره؛ چون اصلاً درد نداره. مشتريِ آقاي دندون‌پزشک شده‌م شديد! دست‌ش خوب‌ه يه‌جورايي :پي
با تشکر از خواهر گرامي که اومد باهام.


*۱۳ بهمن

*باز هم ميگم که بچه بزرگ کردن، وقت تلف کردن‌ه. سرم داره مي‌ترکه! اون هم فقط به خاطر چند ساعت سر و صداي دو تا بچه‌ي زلزله. عمه جان چي مي‌کشه از دست اينا؟ خوبي‌ش اين‌ه که بچه‌ها نمي‌تونن هم بخورن، هم جيغ بزنن. خوراکي بدي دست‌شون، ۳- ثانيه شايد ببندن دهن‌شون رو!


*۱۴ بهمن

*کارم زود تموم شد. رفتم توي پارک، يه کم براي خودم قدم زدم. همه دو تا دو تا نشسته بودن؛ اونايي هم که شخص خاصي رو نياورده بودن، يه دوستي، همکلاسي‌اي، چيزي! با خودشون آورده بودن. فقط نمي‌دونم چرا دل‌م واسه خودم نسوخت. بدجوري عادت کرده‌م به تنهايي‌م، نه؟

*جالب‌ه؛ مسيحي‌ها دوست ندارن بچه‌هاشون با مسلمون‌ها دوست بشن. مسلمون‌ها هم زياد از چنين چيزي استقبال نمي‌کنن. به قول مرمر علت‌ش اين‌ه که از تربيت خودشون زيادم مطمئن نيستن. من فکر مي‌کنم از خودشون هم زياد مطمئن نيستن؛ چه برسه به بچه‌هاشون.


*۱۵ بهمن

*تولدت مبارک عزيزم (:

*در راستاي آشنايي با زبان ارمني، از پيشنهاد دوستي يک دختر خانوم ارمني زبان استقبال مي‌شود. تماس بگيريد: Maryami_Myself{@}yahoo{.}com

*به مرمر گفتم دوست ارمني نداره، کسي رو نمي‌شناسه يا نمي‌تونه پيدا کنه برام؟
کلي لکچر داد در خصوص اينکه بهتره به جاي ارمني، زبون ديگه‌اي ياد بگيرم؛ يه زبون عجيباً غريبا توي مايه‌هاي اسپرانتو هم معرفي کرد. به هر کي ميگم، غير مستقيم مخالفت مي‌کنه و پيشنهاد ديگه‌اي ميده. بعد که شاکي ميشم، ميگه به خاطر دين نيست. فقط ارمني، زبون قشنگي نيست زياد!

*اسپرانتو، زبان بين المللى

زبان بين المللى اسپرانتو در سال 1887 ميلادى (1266 خورشيدى) توسط نابغه لهستانى دكتر لودويك زامنهوف ساخته شد. اسپرانتو به علت ساختار علمى و آسان خود مورد توجه انديشمندان و دانشمندان با مليتهاى گوناگون قرار گرفت و به خاطر ويژگيهاى خود سازمان فرهنگى-تربيتى و علمى ملل متحد(يونسكو) در سال 1954 به اتفاق آراء آن را به عنوان زبان بين المللى و بى طرف به رسميت شناخت و آموزش اسپرانتو را به كشورهاى عضو خود سفارش نمود. همچنين "يونسكو" در استقبال از صدمين سالگرد انتشار زبان اسپرانتو در سال 1986 (1365) در قطعنامه اى ديگر ضمن تأكيد بر تصميم قبلى خود مراتب پشتيبانى خود را از آموزش و گسترش زبان بين المللى اسپرانتو ابراز داشته است.
اسپرانتو زبان ملى هيچ كشورى نيست و آموزش آن غرور فرهنگى هيچ ملتى را تحقير نمى كند و بر همين اساس است كه روز به روز در عرصه هاى مختلف بين المللى مورد استقبال و كاربرد قرار مى گيرد. هر سال صدها كنگره، كنفرانس، سمينار و نشست در زمينه هاى گوناگون به زبان اسپرانتو در كشورهاى گوناگون برگزار مى شود، كه از مهمترين آنها كنگره بين المللى اسپرانتو (UK) ، كنگره بين المللى جوانان اسپرانتودان (IJK) ، كنگره جهانى پزشكان اسپرانتودان (IMEK) و . . . را مى توان نام برد.

سازمان جهانى اسپرانتو(UEA) به عنوان مشاور سازمان ملل متحد و "يونسكو" در رديف سازمانهاى بى طرف بين المللى قرار دارد و شبكه نمايندگى آن با بيش از 2000 عضو در 100 كشور جهان پاسخگوى هر گونه نياز اطلاعاتى اسپرانتودانان در زمينه هاى گوناگون مى باشد. شبكه Pasporta Servo(خدمات پاسپورتى) از جمله خدمات ويژه اى است كه در جهان اسپرانتو وجود دارد، بدين معنى كه اسپرانتودانان در سفر به كشورهاى ديگر مورد پذيرائى كسانى كه آمادگى خود را جهت پذيرش مهمان در كتابچه اى كه هر سال منتشر مى شود، ثبت نموده اند، قرار مى گيرند و بدين سان هزينه هاى اقامت در هتل هاى گرانقيمت را متقبل نمى شوند، هم اكنون اين شبكه در 66 كشور جهان فعال است.

انجمنهاى گوناگون و بين المللى اسپرانتو اين امكان را به افراد مى دهد كه نيازهاى اطلاعاتى خود را در كوتاهترين زمان ممكن برآورده سازند. انجمن بين المللى پزشكان اسپرانتودان (UMEA)، انجمن بين المللى معلمان اسپرانتودان(ILEI)، انجمن علمى اسپرانتودانان (ISAE)، انجمن بين المللى روزنامه نگاران اسپرانتودان (TEĴA)، شبكه بين المللى ترجمه بوسيله اسپرانتو (ITRE)، انجمن نويسندگان اسپرانتو (EVA)، انجمن بين المللى مطالعات مذهبى و خداشناسى (ASISTI) و ... مراكزى هستند كه اطلاعات تخصصى در اختيار علاقمندان قرار مى دهند و نشريات تخصصى خود را به اسپرانتو در سطح جهان منتشر مى كنند.

انتشار صدها روزنامه، مجله، ماهنامه، فصلنامه،سالنامه، گاهنامه، كتابهاى علمى، فنى، فرهنگى، هنرى و ادبى به اسپرانتو جريان يكسويه انتقال اطلاعات در نظام كنونى بين الملل را به هم زده است و به همه اسپرانتودانان اين امكان را مى دهد كه در شرايطى برابر از دستاوردهاى علمى و فنى استفاده كنند. فرستنده هاى راديويى بين المللى از چين، برزيل، كوبا، اتريش و ... بصورت روزانه و هفتگى به اسپرانتو برنامه پخش مى كنند.

علاقه مندان براى دريافت اطلاعات بيشتر و آموزش اسپرانتو با نشانى زير تماس بگيرند :

سبزانديشان
شماره ثبت : 9085
كانون پژوهش و كاربرد زبان بين المللى اسپرانتو
تهران، صندوق پستى 184-17765
فكس: 8764250
شبكه اينترنت: Sabzandishan@esperanto.org

*نتايج يک ساعت وبگردي:
سايت عاشقان اندي! ((:

*خرس گنده! تو يه بار ديگه من رو خرس سفيد صدا بزن. ببين چي کار مي‌کنم؟
پ.ن: احتمالاً هيچ غلطي نمي‌کنم. آدم نميشي که! زبون سرت نميشه. چي کارت کنم خب؟

-------------

*چطور بستني درست مي‌شود؟

*چطور مي‌خنديم؟!
لينک‌ها

*خاطره‌ی دو تا چیز هست که هیچ‌وقت از ذهن آدم پاک نمیشه. یکی عطر٬ یکی هم آهنگ! صدسال هم که بگذره، اگه یه روز از یه کوچه رد بشی که یه نفر با بوی عطر آشنا از اونجا گذشته باشه یا از پنجره‌ی یه خونه، صدای آهنگی رو بشنوی که باهاش خاطره داشته باشی٬ بازم همون حس بهت دست میده که صدسال پیش داشتی...بدون هیچ تغییری!...

پ.ن: نه بدون هيچ تغييري! ولي آره؛ آهنگ‌ها و بوها -نه فقط عطر.. حتي بوي غذا- همه چيز رو خيلي سريع به يادت ميارن...
پ.پ.ن: چه جالب! من از آهنگ نازنين مريم متنفرم. نمي‌دونم چرا همه دوست‌ش دارن.

*در راستاي اينکه پست اين دفعه همه‌ش شد نقد وبلاگ خرس قهوه‌اي، اينم بگم که ديگه امشب راحت خواب‌م ببره:
...اصلاً از تصور اینکه دست شوهرم مدام تو حلق مردم باشه، حالت تهوع می گیرم!

البته من هم از سيستم خواستگاري واقعاً متنفرم؛ هميشه هم ميگم اينکه کسي -هر کسي.. با هر نيتي- بخواد بره براي کسي همسر انتخاب کنه، احححححمقانه‌ترين کار دنياست.. ولي تو واقعاً خجالت نمي‌کشي؟

اولاً که دندون‌پزشکي خيلي هم باکلاس‌ه؛ بعدش هم مگه چي‌ه؟ خب دست‌ش توي حلق مردم باشه. توي کامنتدوني‌هم گفتم: حلللللق‌ه خب! جاي ديگه نيست که! ((:

بعدش هم هي شب تا صبح، صبح تا شب نشستي گريه و زاري کردي. در و ديوار رو چنگ زدي. همه رو ديوونه کردي که من شوهر ميخوام. ديگه توي عرش تا صداي تو مياد، همه ميگن باز اين دختره سر و کله‌ش پيدا شد -من توي عرش هم هستم يه وقتايي- بفرما! حالا که دعات گرفته، کلاس ميذاري ميگي نميخوام اصلاً.

پس فردا به غلط کردم افتادي، ديگه قبول نيستااااااا!
تازَشَم! شرط مي‌بندم خانوم‌ه گول قيافه‌ي موقر و متين و آدموار تو رو خورده. اگه مي‌دونست در پس اون نقاب، چه هيولايي وجود داره، عمراً صد سال ديگه هم چنين حرفي نمي‌زد. از من مي‌شنوي، مث دختراي خوب، دهن‌ت رو ببند. نذار ماهيت واقعي‌ت لو بره. بعد که قالب شدي و تموم، مي‌توني کم‌کم در طي چند سال، خودت رو نشون بدي که همه بدونن چقَ َ َ َ َ َدر زبون‌ت درازه. رو هم هر چي بگم، کم گفتم.

من جاي خواهرت بودم، لو مي‌دادم ماهيت واقعي اين چهره‌ي موجه رو. چه گناهي کرده مگه پسر مردم؟

((((((((((((((((((((((: تا دل‌ت بخواد مي‌توني فحش بنويسي توي کامنتدوني. اول مي‌خواستم کامنت اين پست رو ببندم که هي refresh کني، ببيني خبري نيست. بعد راست‌ش دل‌م نيومد ولي کلاً خوشگل فحش ميدي. همچين مي‌چسبه به آدم. اصلاً همه‌ي اينا رو گفتم که بخندي و فحش‌م بدي. انقدر صداي خنده‌ت رو دوست دارم...

*شناگران تنها ورزشكاراني هستند كه هيچ وقت افتخار پوشيدن لباس تيم ملي نصيبشان نمي شود.

*يه چيزي پيدا کردم بساااط خنده. کلي بلند براي همه خوندم‌ش. گزيده‌اي از بيوگرافي زندگي پرافتخار اندي‌ه. گوش کن فقط:
(به مدل جمله‌بندي و انتخاب کلمات هم دقت کن.)

بیوگرافی اندی مددیان !!! (خودش اين سه تا ! رو گذاشته. نمي‌دونم چرا)
در روز 21 آوريل يا پنجم ارديبهشت در محله ویلای تهران پسری به دنيا آمد.پسري ارمني در خانواده اي دوست داشتني از طبقه متوسط جامعه که بعدها به محله مجیدیه نقل مکان کردند... خانواده‌اي با دو خواهر و سه برادر. نام اصلي او آندرانيك مدديان بود. از همان بچگي نبوغ موسيقي در اين كودك بازيگوش و شيطون معلوم بود. پدر او همواره در مسافرت بود و خانواده را با خود مي‌برد.به همين دليل او اكثر شهرهاي ايران را ديده است.

روزها گذشت و او در خانواده اي دوست داشتني و علاقه مند به موسيقي رشد كرد و بزرگ و بزرگتر شد.(البته اين‌ش ديگه مشهوده. لازم نبود بنويسه) مانند پدر علاقمند به موسيقي بود و براي خودش روياي زيبايي ساخته بود.(گفته بود به همه؟) بالاخره هم به آرزويش رسيد.اولين گيتارش را در 14 سالگي با چوب ساخت.(هان؟!!!) به گفته خودش صداهاي عجيب و غريب از آن در مي آمد.

پسر خاله هاي او يك گروه موسيقي تشكيل داده بودند و از آندرانيك هم دعوت كرده بودند با آنها همكاري كنند. او در آن گروه شروع به گيتار زدن كرد.بعضي وقتها هم قطعاتي به زبان انگليسي اجرا مي‌كرد.با اینکه او از کودکی علاقه شدیدی به موسیقی و نواختن داشت اما در تمامی سال‌های دبیرستان شاگرد اول ریاضی شناخته شد تا جایی‌که به اندی بورس تحصیل از طرف مدرسه ایرانی آمریکایی "ادونئسیت " تهران داده شد. در سال 1978 از سوی کمپانی موسیقی سی.بی.اس شعبه تهران به او پیشنهاد قرارداد برای تهیه آلبومی به زبان انگلیسی داده شد که به دنبال این پیشنهاد او عازم لوس آنجلس شد. در نخستین سال‌های اقامتش در لوس آنجلس که مصادف بود با تحصیلات عالیه اش در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در لوس آنجلس. (دقت داري که؟) اندی در رشته موسیقی آنچنان موفق شد که از طرف دولت آمریکا به او بزرگترین (!) بورس تحصیلی از بهترین (!)دانشگاههای دنیا داده شد و در همین زمان بود که او موفق شد تا با تیم فوتبال دانشگاه خود مقام اول را در کالیفرنیا و مقام دوم را در سراسر آمریکا کسب نماید.(خيلي تابلو تعريف کرده ازش.)

به دنبال کوچ ایرانیان به آمریکا علاقه‌ي اندی نیز روزبه روز به موسیقی ایرانی زیادتر شد. در تابستان سال 1984 حرکتی آغاز شد که فصل تازه ای بود در موسیقی پاپ ایران در غربت. روزي به اندی گفتند يك خواننده اي هست كه سبك‌ش به كار تو خيلي مي خورد. مي توانيد يك گروه موسيقي خوب دو نفره تشكيل دهيد.او كوروس بود كه بعدها با هم بهترين گروه دو نفره را تشكيل دادند.به كوروس هم همين را گفته بودند و دست روزگار اين دو را با هم آشنا كرد و يكي از پر طرفدارترين و جنجالي ترين گروه موسيقي دو نفره را تشكيل دادند. اندی با کوروس همکاری و دوستی صمیمانه خود را آغاز کردند. (چقدر مضحک‌ه متن‌ش)

اندی و کوروس با اولین آلبوم‌شان ( خواستگاری ) آنچنان مطرح شدند که کمتر کسی بود که آنها را نشناسد و از موسیقی آنها لذت نبرد. آنها جزو اولین کسانی بودند که موسیقی شرق را با موسیقی غرب درهم آمیختند و مکتب تازه ای را به وجود آوردند و نمایانگر تکنولوژی پیشرفته موسیقی پاپ ایرانی در غربت شدند.
.
.
.
در اينجا بهتر است داستاني برايتان از حضور اندي و كوروس در بين مردم تعريف كنم.(اينجا رو خيلي گوش بده) يكي از طرفداران اين دو دختري حدوداً 14 ساله بود.كه بيماري سرطان داشت و در بيمارستان به انتظار مرگ نشسته بود. وقتي اندي و كوروس اين ماجرا را شنيدند، همراه يك هديه كه يك دستبند طلا بود، به ملاقات آن دختر رفتند. به گفته‌ي خود آن دختر، آن روز انقدر اندي و كوروس به من اميد به آينده را دادند و اينكه بايد خوب شوم و به كنسرت آن دو بروم كه من تا حدودي روحيه‌ي خودم را به دست آوردم و چون سرطان عميقاً در وجود او ريشه نكرده بود، آن دختر سلامتي خود را به دست آورد و جالب اينجا كه برايتان بگويم كه آن دختر در حال حاضر فارغ التحصيل رشته پزشكي هست و اندي در جشن او هم شركت كرد و در تمام اين سال‌ها از زندگي اين دختر خبر داشته و با هم در ارتباط بودند. چه لذتي دارد ارتباط با هنرمند مورد علاقه.
(شفا هم ميده پس؟!)
.
.
.

کنسرت‌های آنها یکی پس از دیگری با موفقیت زیادی روبرو شد و آنها به هر کجا که قدم می‌گذاشتند، تسخیرگر قلب‌های عاشقان موسیقی می‌شدند و در هر شهری که برنامه اجرا می‌کردند، صحنه را با موسیقی‌شان به آتش می‌کشیدند .
.
.
.
بعد از آلبوم بلا، اندي و كوروس احساس كردند كه دوست دارند هر كدام جدا به فعاليت هنري خود ادامه بدهند و قرار شد آخرين آلبوم دو نفره خود را به بازار عرضه كنند.آلبومي به نام خداحافظ. آخرين آلبوم با نام و همكاري اندي و كوروس. بعد از جدايي هر كدام جدا به فعاليت خود ادامه دادند.
به جرات مي‌توان گفت اندي گوي سبقت را از كوروس ربود.كوروس چند ماه بعد ازدواج كرد ولي اندي تمام زندگي‌ش را روي كار هنري خود گذاشت. بعد از جدايي آنها اندي اولين آلبوم خود را بعد از جدايي از طرف شركت كلتكس وارد بازار كرد. آلبوم بيقرار.. كه آلبوم بيقرار يك استثنا در زندگي اندي بود که يك شبه ره صد ساله را طي كرد.در اين آلبوم 10 ترانه بود كه يكي از يكي قشنگ تر بود و به گفته‌ي خود اندي بيقرار، قصه‌ي زندگي من است. قصه‌ي روزهاي پر عطش عشق و شبهاي سرد تنهايي. قصه‌ي تلخي‌ها و شيريني‌هاي زندگي. قصه‌ي پيروزي‌ها و ناكامي‌هاي من در عشق و اميدي براي فردايي روشن و عشقي واقعي.
.
.
.

كنسرت اندي براي آلبوم بيقرار با موفقيت تمام اجرا شد و جاي خالي آن شب پيدا نمي‌شد و عده اي هم پشت در بودند تا بتوانند وارد سالن شوند. در اين آلبوم بود كه مردم با دختري آشنا شدند كه هميشه با اندي بود و اندي از او به عنوان صداي دوم استفاده مي‌كرد.(صداي اول چي بود که دومي‌ش چي باشه) او شيني ريگزبي بود. دختري آمريكايي و علاقه‌مند به فرهنگ ايراني و زبان فارسي. شيني در حال حاضر خود خواننده شده ولي هر چه دارد از اندي است. از آن زمان به بعد، اين دو همه جا با هم بودند و خود اندي هم اعلام كرد شيني دوست دختر اوست.(واااي! چه افتخاري!)
.
.
.
دخترها براي كنسرتهاي اندي سرو دست مي شكستند و به قول اندي كه تكه كلام هميشگي اوست :خدا زيادشون كنه این دخترها رو. در اينجا بايد بگويم آلبومهاي اندي همه دوازده يا چهارده آهنگ دارد. برعكس تمام خواننده ها كه اين هم هزينه زيادتري مي‌خواهد، هم پول بيشتري.(فرق‌ش؟)

در آلبوم تنهايي اندي يك آهنگ را باز سازي كرد كه آن را براي مادرش ساخته بود. زماني كه مادرش ايران بوده و اندي امريكا، مادرش دچار عارضه مغزي مي‌شود و اندي در آن حال شعر اين آهنگ را مي‌نويسد و آن را در بدترين شرايط اجرا مي‌كند.(کاملاً مشخص‌ه. شنيدي؟) خوشبختانه حال مادرش خوب مي‌شود و بعدها مادرش عازم امريكا مي‌شود و تمام كارهاي اندي را دنبال مي‌كند.اندي هفته اي 2 بار بايد با مادرش غذا بخورد.
.
.
.
بعداز آلبوم تنهايي اندي آلبوم سر سپرده را به مردم عرضه كرد.آلبومي عاشقانه از كمپاني ترانه.گل اين آلبوم همان آهنگ معروف سرسپرده است كه پاكسيما شعر آن را گفت و اندي يك نصفه روز آهنگ آن را ساخت و به گفته‌ي خودش، اين آهنگ يك هديه از طرف خدا براي او بود. به خصوص ويدئوي زيباي سرسپرده.

در اين بين بايد گويم اندي گياهخوار همچنين جزو تيم فوتبال هنرمندان هم هست و تا به حال چندين گل هم زده، آرزويش هم اينست كه در استاديوم آزادي بازي كند و در كنار هنر، ورزش هم مي‌كند.

بعد از آلبوم سرسپرده، نوبت آلبوم بعدي اندي رسيد. جاده ابريشم. آلبومي عاشقانه تر از آلبوم قبلي.
.
.
.
آهنگ شب من به گفته‌ي خود اندي، در بدترين شرايط روحي او اجرا شد. دوست دختر او براي بار دوم او را رها كرد و اندي در بدترين شرايط روحي اين آهنگ را ضبط كرد. (کدوم؟ شيني براي بار دوم رهاش کرد يا يکي ديگه دويست بار رهاش کرده بود يا.. چي؟) اين آهنگ بعدها در فيلم هاليوودي پرنسس و سرباز در قسمتي از فيلم گذاشته شد.اندي خودش اين آهنگ را به دوست دخترش تقديم كرد.آهنگ فوق العاده تو كه رفتي به قدري سرو صدا كرد كه همه آن را تكرار مي كردند. بعداز اين آلبوم اندي يك آلبوم دو آهنگه وارد بازار كرد به نام نونه كه بازسازي آهنگ زيباي چرا عاشق شدم و يك آهنگ ارمني.

بعد از اين آلبوم او، آلبوم و قلب من را وارد بازار كرد كه به 7 زبان زنده دنيا (قابل توجه مرمر خانوم) آهنگ خوانده است.
.
.
.
آهنگ تو نباشي به گفته خود اندي غم انگيز ترين صداي ني در ارمنستان هست.
.
.
.
آلبوم بعدی اندي خلوت من نام گرفت. اندي در مصاحبه اي اعلام كرد: من دوست دارم مردم بدانند در خلوت من چه مي‌گذرد.(اينکه ديگه اسم‌ش لوت نميشه. چقدر چرند ميگه اين موجود) اين آلبوم هم جزو عاشقانه ترين آلبوم‌هاي اندي قرار گرفت.(همه‌ي آلبوم‌هاش عاشقانه‌ترين‌ه) بعد از اين آلبوم اندي همراه با شيني و منصور كنسرت بزرگ و فراموش نشدني در سالن بزرگ و زيباي گريك تيآتر اجرا كردند.اندي در اين كنسرت پر نشاط تر و پر انرژي تر از قبل براي مردم برنامه اجرا كرد. زندگي عاشقانه اندي با حضور دوست دختر زيباي او سپري مي‌شود.(اَه! ديدي ريخت‌ش رو؟)
.
.
.
بعد از آلبوم پر سرو صدای خلوت من، اندی آلبوم ارمنی خود را وارد بازار کرد شامل دوازده آهنگ و با همکاری هنرمندانی چون آرام- آدیس- ماکسیم و.....که اندی را در مراسم انتخاب بهترینهای ارامنه جهان. جایزه باران کرد.بد نیست بدانید اندی چهار بار برنده جایزه بهتربن خواننده ارمنی جهان شده است.

بعد از فروکش کردن سرو صدای این آلبوم، اندی شروع به ساخت آلبومی کرد که تا ابد از ذهن هیچکس نخواهد رفت.آلبومی به نام پلاتینیوم که رکورد فروش تمام آلبوم‌های قبلی خود اندی را شکست و در هر جایی صدای ترانه های این آلبوم به گوش می‌رسید...آهنگ اول، آهنگی فوق العاده به سبک آهنگ چه خوشگل شدي امشب، به نام آره آره که بدجوری در بین مردم گل کرد..آهنگ زیبای عروسک.
.
.
.

قسمت زیر مربوط به جزئیات آلبوم زیبای پلاتینوم است:
.
.
.
آهنگ بسيار زيباى سلام عاشقونه هست که در همان فيلم خانه اى از ماسه و شن كه اندى با شينى و شهره آغداشلو در آن بازى كردند، جاى گرفت كه بى نهايت ريتم دل نوازى داردكه اين فيلم در اسكار هم شركت داده شد.
.
.
.
اندى در يك فيلم ديگر هم با بهروز وثوقى بزرگ مرد سينماى ايران فيلم بازى كرده كه شينى هم كنار اندى بوده.اندى نقش حاكم نيشابور را بازى كرده در فيلم عمر خيام.
.
.
.
و به قول خودش، من هميشه عاشقم. از دوره هاى نوجوانى مي‌گويد كه در كوچه هاى تهران هر روز عاشق مي‌شده (چه افتضاحي! ((: ابته از اون شعر «از اون روز که تو رو تو کوچه ديدم» مشخص‌ه کاملاً) اما عشق واقعى به گفته‌ي‌خودش بعد از سن بلوغ به سراغ هر كسى مى آيد و عشق براى اون الأن يك رنگ ديگرى پيدا كرده.اندى در يكى از كنسرتهايش در دبى خودش روى صحنه گفت من يه نفر رو دوست دارم ولى بعد گفت اونشب يه نفر رو دوست داشتم. (مهم‌ه چي گفت؟ خسته شدم انقدر خنديدم.)
.
.
.
از زندگى عاطفى اندى هم بايد بگويم اندى سال‌هاست كه با شينى زندگى مي‌كند. شينى همدم زندگى اندى شده اگر توجه بكنين اين دو هميشه با هم هستند.اندى در مصاحبه اى اعلام كرد شينى نمونه‌يك دختر خوب امريكايى هست.اونا حرف هم رو خيلى خوب مي‌فهمند.وقتى از اندى راجع به دختر مورد علاقه‌ش سوال كردند كه بايد چه خصوصياتى داشته باشه گفت : سيگار نكشه، مشروب نخوره و اينكه خيلى مهربون باشه. به خاطر من از خيلى چيزاش بگذره .حتماً شينى اين خصوصيات رو داشته كه اندى انتخاب‌ش كرده. البته با هم ازدواج نكردن .شايد هم خبر ازدواجشون رو همين روزا بشنوين. معلوم نيست. اميدوارم اندى به اون چيزى كه تمام اين سالها انتظارش رو كشيده برسه. (نرسيده يعني تا حالا؟)
.
.
.
اندي هميشه براي جوانها نصيحتي داشته: دوري از مواد مخدر، احترام به بزرگترها، درس خواندن.. وبه تمام دخترها و پسرها هميشه و هميشه گفته: با اوني كه دوستش دارين تا آخر بمونيد.به هم وفادار باشين.
اندي احساس دوست داشتن رو اينگونه توصيف كرده: صبح كه از خواب بلند مي‌شوي، احساس ميكني دنيا مال تو هست. دوست داري با كسي كه دوستش داري بري پارك، پيكنيك.. به خاطر اون دختري كه دوستش داري حاضري همه دنيا رو به اون ببخشي و شب كه ميخواي بخوابي، خوشحالي از اين احساسي كه دادي و گرفتي.اندي هميشه از زندگيش راضي بوده و هست و هميشه به گفته خودش نيمه پر ليوان را نگاه مي‌كند.
.
.
.
اندی يعنی مهر، وفا، محبت، عشق، صفا، معرفت...

پ.ن: متن بسيار بي‌سوادانه و توصيفات فوق‌العاده ابلهانه‌اي بود. گذاشتم اينجا که فقط فحش بدين توي دل‌تون! ((: به من چه! اصل چرنديات رو يکي ديگه نوشته، خيلي هم جدي!



[Link] [3 comments]






3 Comments:

» kherse sefid!
kherse sefid!
kherse sefid!
kherse sefid!
kherse sefid!
kherse sefid!
kherse sefid!
kherse sefid!
kherse sefid!
kherse sefid!
kherse sefid!
kherse sefid!
!!!!!!!!!
:D

Posted at 8:00 PM  

» mibinam ke khod kafa shodi! montazer namoondi man link o behet bedam! khodet rafti esperanto ro peida kardi:D

Posted at 8:01 PM  

» ye bad salighe mesle u ham peida mishe az in andy khoshesh biad.

Posted at 10:53 PM