Maryam, Me & Myself

يادداشت‌هاي مريم خانوم



About Me



مريم خانوم!
شيفته‌ي صدای محمد اصفهانی، کتاب‌هاي پائولو کوئيلو، ترانه‌هاي اندي و کليه‌ي زبان‌هاي از چپ به راست و برعکس! پروفایل کامل مریمی..



تاريخ تولد بلاگ‌م: ۲۸ دي ۸۲

Maryami_Myself{@}yahoo.com


Previous Posts





Friends





Ping
تبادل لینک
اونایی که بهم لینک دادن
Maryam, Me & Myself*

118
GSM
ويکي‌پديا
No Spam
پائولو کوئیلو
آرش حجازی
محمد اصفهانی
انتشارات کاروان
ميدي‌هاي ايراني
Google Scholar
Song Meanings
وبلاگ پائولو کوئیلو
کتاب‌هاي رايگان فارسي
Open Learning Center
ليست وبلاگ‌هاي به روز شده
لينک دادن، به معناي تائيد مطالب از جانب من نيست.

Google PageRank Checker Tool



Archive


بهمن۸۲
اسفند۸۲
فروردين۸۳
ادامه فروردين۸۳
ارديبهشت۸۳
خرداد۸۳
تير۸۳
مرداد۸۳


Subscribe



ايميل‌تون رو وارد کنين تا مطالب جديد براتون فرستاده بشه.





Thursday, March 01, 2007
دومین فاجعه قرن
*۷ اسفند

*خدا مخترع sms رو بيامرزه؛ هر چي رحمت‌ه توي روح‌ش! اينطوري بي‌سروصدا ميشه قرارهاي فردا رو هماهنگ کرد...

پ.ن: من توي بلاگ خيلي چيزا مي‌نويسم که در حالت عادي و دنياي واقعي عمراً نميگم و به زبون نميارم. سوال نکنيد. قضاوت هم نکنيد!

*وقتي توي اين سريال «تا صبح»، زهرا داشت با مامان‌ش خداحافظي مي‌کرد خيلي دل‌م مي‌خواست يه عالم گريه کنم. به زوووووووور اشکام رو نگه داشتم که بقيه بعداً سوژه نداشته باشن واسه مسخره کردن :دي ولي اگه اونجا بودم، ترجيح مي‌دادم زهرا باشم و بميرم -اعتراف مي‌کنم جونِ کتک خوردن رو ندارم ولي از مُردن هم نمي‌ترسم اونقدرا. هر چي باشه يه لحظه‌س ديگه! بعدش هم خدا بزرگ‌ه- تا اينکه مامان زهرا باشم و رفتن همه‌ي کساني رو که دوست دارم ببينم.

*و باز هم اسپرانتو:

يه روز که رفته بودم انقلاب، رفتم انتشارات جنگل، پرسيدم کتاب آموزش اسپرانتو دارن يا نه. آقاهه کلي تعجب کرد که اصلاً اسپرانتو چي‌ه؟ حروف‌ش چطوري‌ه؟ زبون رسمي کجاست؟ کدوم کشور؟.. اصلاً هم گوش نمي‌داد من چي ميگم. دقيقاً فقط هي سوال مي‌کرد. آخرش هم با کلي تعجب گفت نداريم!
بعد گفتم خب آموزش ارمني چي؟ دارين؟
هي دور و برش رو نگاه کرد، گفت يه ارمني در سفر داشتيم. نمي دونم کجاست!
و من با همه‌ي گيجي هميشگي‌م، کتاب‌ه رو ديدم و بهش نشون دادم.
خيلي خنده‌دار بود: من مث گيج‌ها کتاب‌ه رو ورق مي زدم و سعي مي‌کردم يه چيز آشنا توش پيدا کنم -اگه فارسي توش نداشت قطعاً سر و ته مي‌گرفتم‌ش توي دست‌م- آقاهه هم فکر مي‌کرد من رشته‌م زبان ارمني‌ه -خودش گفت- خب اون کتاب عملاً به دردم نمي‌خورد. فقط يه کلمه ياد گرفتم: بو = جغد! :دي به چشم‌م خورد اتفاقي. يادم باشه از ورون بپرسم درست‌ه يا نه؟

خب ظاهراً در ايران هر کي بخواد زيادي درس بخونه بايد تقاص پس بده. هر مقطعي رو توي دانشگاه‌هاي دولتي يه بار بيشتر نمي‌توني بخوني تازه اگه قبول بشي کنکور رو. من حاضر بودم دوباره کنکور کارشناسي بدم و يه زبان -حالا مترجمي انگليسي يا اصلاً زبان ارمني يا چيني!- رو ياد بگيرم ولي وقتي عملاً هيچ امتيازي براي زحمت‌هاي آدم قائل نميشن و اوني که پارتي داره هميشه از تو جلوتره -حتي اگه مدرک‌ش از دانشگاه آزاد يا چه مي‌دونم پيام نور و علمي-کاربردي و دانشگاه‌هاي اين مدلي باشه- آدم نااميد ميشه يه کم. يعني عملاً باز همون پول و پارتي.. ارزش وقت و تلاش آدم‌ها اين وسط چقدره رو نمي دونم!

بعدش هم الان -به قول متلک ِ اون خانوم‌ه توي سريال «پرواز در حباب» به اون دختره که دانشجوي ارشد مترجمي‌ه- الان زبان بيشتر يک مهارت‌ه؛منکر بحث‌هاي تخصصي‌ش نميشم. خونده‌م يه کم و مي‌دونم چقدر سخت‌ه واقعاً ولي موقع صحبت کردن با يه خارجي متدولوژي يه هيچ درد آدم نمي‌خوره! حالا بگذريم...
يه چيزايي توي سرچ پيدا کردم. ميذارم اينجا کسي سرچ کرد يهويي کلي ذوق کنه.


زبان اسپرانتو زباني است كه براي ارتباط بين مردمان غير هم‌زبان پديد آمده و به مليت‌ها و قوميت‌هاي زباني اين امكان را مي‌دهد كه توام با كاربرد آن در عرصه‌ی ارتباطات فراملي، ارزش‌هاي زباني خود را پاس بدارند.

بين المللي و بي طرف
اسپرانتو زبان ملي هيچ كشوري نيست. متعلق به همه و هيچ كس است. آموزش و فراگيري آن تهديد كننده‌ی هيچ فرهنگ و زبان بومي نيست و در استفاده از آن كسي را بر ديگري امتياز ويژه‌اي نيست و به همين دليل سازمان يونسكو تاكنون 2 قطعنامه در حمايت از آموزش، گسترش و به‌كارگيري اسپرانتو صادر كرده است.

آسـان
اسپرانتو به علت ساختار منطقي، زباني آسان است. دستور زبان آن، فاقد قواعد پيچيده و هر گونه استثناء مي‌باشد. يادگيري آن در سطح قابل قبول طي يك ترم تحصيلي امكان‌پذير است و براي آموزش آن نياز به سال‌ها وقت و صرف هزينه‌هاي گزاف نيست. پژوهش‌هاي انجام شده نشانگر آن است كه آموزش اسپرانتو از هر زبان ديگري حداقل 10 برابر آسانتر است و زبان آموزان اسپرانتو آمادگي بيشتري براي يادگيري زبان‌هاي ديگر دارند.

چـرا اسپـرانتو مي آموزيم؟

ايجـاد ارتبـاط و دوستـي
استفاده از اسپرانتو اين امكان را به ما مي‌دهد كه به دور از تفاوت‌هاي نژادي، قومي، زباني، فرهنگي و فواصل جغرافيايي به ارتباطي بي‌واسطه با ديگران دست يابيم و فرصت آشنايي با ملل ديگر را داشته باشيم كه اين آشنايي مي‌تواند به فرآيند صلح و تفاهم بين‌المللي كمك شاياني كند. كتابچه Pasporta Servo به سخن‌گويان اسپرانتو اين امكان را مي‌دهد كه در مسافرت به كشورهاي ديگر هزينه كمتري داشته باشند.

شـركت در گـردهمايي‌هاي بيـن‌المللي
سخنگويان اسپرانتو مي‌توانند در صدها همايش و گردهمايي علمي، فرهنگي و اجتماعي بين‌المللي از جمله كنگره ي بين‌المللي اسپرانتو(UK)، كنگره‌ي بين‌المللي جوانان اسپرانتودان(IJK) و ... كه هر سال در كشورهاي گوناگون برگزار مي‌شود، شركت كنند.

چـگونه اسپـرانتو را بياموزيم؟

كتـاب‌ها و دوره‌هـاي آموزشي

با استفاده از فيلم، نوار، كتاب‌هاي خودآموز، دوره‌هاي آموزش مكاتبه‌اي و شركت در دوره‌هاي حضوري كه در مراكز مختلف آموزشي برگزار مي‌شود. با صرف كمتر از 100 ساعت وقت مفيد مي‌توان در سطح توانايي ايجاد ارتباط به اسپرانتو مسلط شد.

براي دريافت هر گونه اطلاعات درباره‌ي اسپرانتو ، دوره‌ها و كتاب‌هاي آموزشي با نشاني‌هاي زير تماس بگيريد:

سبـزانـديشـان (شماره ثبت 9085)
كانون پژوهش و كاربرد زبان بين‌المللي اسپرانتو

تهران - صندوق پستي 184-17765
فكس: 7437138
پست الكترونيك: info@sabzandishan.com

پ.ن: کتاب وکب و گرامرش هم هست تا جايي که من مي‌دونم. خوبي‌ش اين‌ه که خنگ‌ها هم مي‌تونن ياد بگيرن. حالا هر وقت کتاب‌هاش رو پيدا کردم يا ياد گرفتم ميگم :دي

*آموزش مكاتبه‌اي زبان بين‌المللي اسپرانتو
دوره‌ی آموزش پايه‌ی اسپرانتو به روش Junul-Kursoاطلاعات كلي:

- آموزش مكاتبه‌اي دوره‌ی پايه در 20 درس برگزار مي‌شود.
- طول دوره‌ي آموزشي حداقل 30 هفته و حداكثر 50 هفته مي باشد.(از زمان شروع آموزش و ارسال جزوه‌هاي درسي)
- همه‌ي افراد بالاي 15 سال مي‌توانند در دوره‌ی فوق شركت كنند.
- شهريه‌ی دوره مبلغ 17000 تومان مي‌باشد. (شامل كتاب، جزوه، لوازم آموزشي و هزينه‌هاي پست ) قابل پرداخت به حساب‌شعبه 373 تهران، بانك تجارت به نام مهندس حمزه شفیعی. (كپي فيش را نزد خود نگه داريد.)

راهنماي آموزش مكاتبه‌اي دوره‌ی مقدماتي اسپرانتو:
- براي دانشجو پرونده‌ی آموزشي تشكيل مي‌شود.
- براي دانشجو استاد راهنما تعيين مي‌شود كه تا پايان دوره، مسئوليت دانشجو را بر عهده دارد و تست‌هاي هر درس زير نظر او انجام مي‌گيرد.
- كتاب درسي به همراه توضيحات دستوري درس يكم و دوم به همراه تست اول و دوم به آدرس دانشجو فرستاده مي‌شود.
- پس از دريافت پاسخ تست اول، تست سوم فرستاده مي‌شود و به همين ترتيب تا پايان درس بيستم اين روند ادامه دارد.
- پس از درس دهم آزمون ميان ترم برگزار مي‌شود تا چگونگي پيشرفت دانشجو مورد ارزيابي قرار گرفته و چنانچه اشكالي داشته باشد، با توضيحات و راهنمايي بيشتر از سوي استاد مربوطه رفع شود.
- پس از پايان درس بيستم و دريافت پاسخ پرسش‌هاي مربوطه، آزمون پايان ترم برگزار مي‌شود.
- به دانشجوياني كه موفق به كسب امتيازهاي لازم در آزمون پايان ترم شوند، گواهي پايان دوره ارائه مي‌شود.
- شركت در دوره‌هاي پيشرفته‌ی بعدي منوط به گذراندن موفقيت‌آميز آزمون دوره‌ی قبل مي‌باشد.
- داوطلبان آزاد نيز با شرايط ويژه مي‌توانند در آزمون‌هاي مربوطه شركت كنند و چنانچه موفق به كسب امتيازهاي لازم شوند، گواهي پايان دوره دريافت نمايند.
کسب اطلاعات بیشتر: 88808100 و 77437138

*انجمن جهاني اسپرانتو

*اسپرانتو در ويکي‌پديا

*اينجا هم هست با کلي لينک خوب.

*۸ اسفند

*چند تا چيز خيلي خنده‌دار؛ ترجمه کنم؟ راحت‌ه ولي براي اونايي که دوست دارن فارسي بخونن، فارسي مي‌نويسم:


Facts in the World:

Fact 1: You cannot touch all your teeth with your tongue;
Fact 2: After reading the first fact, all fools try it.
Fact 3: Fact1 is false Ha Ha Ha Ha Ha...
Fact 4: Now u are laughing !!! bcoz u became a fool !!!
Fact 5: you want to fool ur friends also..



*حقايقي در دنيا
حقيقت ۱: نمي‌توني همه‌ي دندون‌هات رو با زبون‌ت لمس کني.
حقيقت ۲: بعد از خوندن حقيقت اول، همه‌ي احمق‌ها امتحان‌ش مي‌کنن.
حقيقت ۳: حقيقت ۱ غلط‌ه! ها ها ها :دي :دي
حقيقت ۴: حالا داري مي‌خندي!!! چون تونستم خر ت کنم!
حقيقت ۵: تو هم ميخواي دوستات رو خر کني!

اين رو ديگه نميشه ترجمه کرد؛ يه چيزي تو مايه‌هاي کثافت مرض! از جلوي چشمام خفه‌شوئه!


*how indian's college professors spaek english:
1. dont dare talk in front of my back.
2. both of you three get out of the class.
3. why are you so late....? say yes or no
4. take 5 cm wire of any length
5. I have two daughters both of them are girls.
6. all of you stand in a straight circle.
7. quiete... the principal just passed away.
8. why are you looking at the monkey outside the window when I am here???!
9. everybody stand lengthwise.



اين هم هست:


*Husband: When I get mad at you, you never fight back. How do you control your anger? Wife: I clean the toilet bowl. Husband: How does that help? Wife: I use your toothbrush!


شوهر: وقتي از دست‌ت خيلي عصباني ميشم، تو هيچ وقت از کوره در نميري. چطوري عصبانيت‌ت رو کنترل مي‌کني؟
زن: کاسه توالت رو تميز مي‌کنم!
شوهر: خب اين چه فايده‌اي داره؟
زن: آخه از مسواک تو استفاده مي‌کنم!

*صبح رفتم کارت ورود به جلسه گرفتم. ساعت ۸:۰۵ رسيدم اونجا. باز هم چند نفر جلوتر از من اومده بودن. فکر مي‌کردم مجبور ميشم در دانشکده رو خودم باز کنم و بشينم تا بقيه بيان :دي

بعدش رفتم کلي تلفن‌بازي و مسج‌بازي با مرمر خانوم که من کجام و تو کجايي تا بالاخره پيدا کرديم همديگه رو و البته تا وقتي ايشون تشريف بيارن يخ زدم حسابي!

بعد از قرن‌ها داشت برف ميومد؛ ما هم گردش رفتن‌مون گرفته بود.
همين‌که وار قطار مترو شديم، گوشي‌ش رو داد دست‌م که نگاه کنم. من هم کلي توي عکس‌ها و آهنگ‌هاش فضولي کردم. بعد گفتم بلوتوث‌ت رو روشن کن بازي کنيم. يه عالم تِم و عکس ردوبدل شد.

از مزاياي ديگه‌ي سفر علمي ما اين بود که رژيم‌ش رو به هم زدم و مث شيطون رفتم توي جلدش که پفيلا بخوره. کلي هم در امکان زيارتي-سياحتي هروکر کرديم و پشت سر عالم و آدم حرف زديم؛ هي اون مي‌گفت تو چقدر به سرعت برق و باد دعا مي‌خوني! -خب تو ۱۰۰ سال يه دعا رو بخوني حفظ نميشي؟ :دي - هي من مي‌گفتم تو چرا انقدر هي پاچه‌خواري مي‌کني نماز مي‌خوني؟ وسط دعا هم هي مي‌گفتم زود باش؛ آهنگ‌هاي جديد منصور رو بهت نداده‌م هنوز!

بعدش هم طي مراسمي اون کله‌ي آبي زشت به گوشي ايشون متصل شد که البته بيشتر از هر چيزي شبيه زنگوله‌س! خوبي‌ش هم اين‌ه ه ديگه بچه‌هاي دانشگاه مجبور نيستن مسج بزنن که کجايي؟ کافي‌ه صداي زنگوله رو دنبال کنن :دي

ايشون هم کلي به جارختي من خنديد دل‌ش خنک شد! من هم در يک فرصت مناسب، رينگتون گوشي‌ش رو عوض کردم يه آهنگ ارمني اندي رو گذاشتم براش. بعدش هم اونجا داشتن فيلمبرداري مي‌کردن. حواس‌مون پرت شد که به اينکه خوب‌ه آدم يواشکي! بره جايي بعد توي فيلم‌هاي اينطوري تابلو بشه يا عکس‌ش بيلبورد شه وسط خيابون و بزرگراه! حالا بيا درست‌ش کن :پي

ديگه موقع برگشتن کاملاً يادم رفته بود چه شاهکاري زدم که مرمرخانوم متوجه شد دکمه‌هاي گوشي‌ش تنظيمات‌ش عوض شده و ديلينگ‌ديلينگ صدا ميده. پرسيد تو اينجوري‌ش کردي؟ من هم اظهار بي‌اطلاعي کردم. فکر مي‌کردم از قيافه‌م مي فهمه دارم دروغ‌هاي تابلو ميگم ولي خب چون ما هميشه پاي تلفن با هم حرف مي زنيم و اين دفعه‌ي دومي بود که همديگه رو مي‌ديديم، مرمر زياد با gestureهاي من آشنا نيست و متوجه نشد دارم دروغ تابلو ميگم!

دقايقي بعد ديدم از يه جاي نسبتاً نزديک، صداي يه آهنگ خوشگل مياد! فکر کردم چقدر آشناس ولي يادم نميومد چي‌ه. وقتي فهميدم که ديدم مرمر -آخي! دل‌م سوخت ولي به روم نياوردم- دستاش بالاي کيف‌ش همينطوري خشک شده بود؛ چشماش گرد شده بود داشت با تعجب -و شايد هم کمي وحشت!- به صداهاي عجيب غريب کيف‌ش گوش مي‌داد.. و بعدش همينطوري که با مامان‌ش حرف مي‌زد هي سقلمبه مي‌زد بهم. کلي هم تاکيد کرد که ديگه عمراً گوشي‌ش رو دست‌م نميده! به من چه! تو قاب گوشي من رو پفيلايي کردي من چيزي گفتم؟! :دي حالا بگذريم که اون‌دفعه توي باغ دانشکده‌ي ما همه‌ي شکلات‌هام که توي کيف مرمر بود آب شد. دتر خاطرات عزيزش کثيف شد ولي هيچي بهم نگفت! :دي

بعدترترش موقع برگشتن، ما توي يه رديفي نشسته بوديم که به جاي ۶ نفر، ۶ تا دختر معمولي نشسته بودن با يه خانوم چاق! -يعني ۷ تا- صندلي‌هاي مترو هم که زياد دلباز نيست! يه خانوم خيلي توسعه‌يافته هم بالاي سرمون ايستاده بود. مرمر هم استرس گرفته بود که الان تو بلند بشي اين ميشينه جات؛ بعد من له ميشم!

گفتم خب من الان يه لکچر ميدم که ديگه اينجا نشينه:
- ۷ تايي‌م اخه. من برم ميشيم ۶ تا بعد جاتون بهتر ميشه.
مرمر هم يواشکي خنديد و هيچي نگفت و دقيقاً تا بلند شدم، خانومه مرمر رو مث پر کاه زد کنار و به هر زور و زحمتي بود خودش رو جا داد اونجا!

توي راه هي مرمر مسج مي‌زد که واي له شدم! اين چرا بلند نميشه؟
و خب ظاهراً طرف بالاخره رضايت داد -فکر کنم رسيد به مقصدش البته- و پياده شد بالاخره.

خلاصه امروز بسي خوش گذشت و من در يک ناگهاني، بالافاصله بعد از ناهار رفتم خونه‌ي مادربزرگه مهموني و شب به اين نتيجه رسيدم که هيچ چيز بعد از برف، بهتر از دوش آب گرم نيست. فردا هم اگه حس‌ش باشه يه چيزي درباره‌ي کنکور ارشد ميخوام بنويسم :دي


*۹ اسفند

*هر چي به اين خواهر گرامي گفتم هر فايلي دست‌ت مياد -از روي کامپيوترهاي سايت دانشکده- نيار خونه! هي گوش نداد! هي گفت اونجا آنتي ويروس‌ش به روزه. بفرما! الان روي کامپيوتر هر فولدري رو باز مي‌کنم، توش يه new folder مي‌سازه. دقيقاً توي همه‌ي فولدرها يه new folder هست. توي ه new folder باز يه new folder هست با کل محتويات my document! من واقعاً نمي‌دونم با اين کامپيوتر چي کار بايد کنم؟! مي‌کشم‌ش!

*دوري
تنهايي
دلتنگي
عمق دارد.
انتهاي انتهايش مي‌رسد به استخوان‌هايت
و مي سوزاند و مي سوزد...

*دوستان عزيزي که هميشه با مشکل کمبود شارژ مواجه‌ن و تا دو تا آهنگ گوش ميدن و چهار تا عکس مي‌بينن، شارژشون تموم ميشه لطف کنن در قسمت Setting > Display گوشي‌شون، Brightness رو کم کنن. معمولاً روي ۱۰۰‌ه؛ حتي اگه روي ۵۰ هم بذارين‌ش، عملاً screenش تاريک نميشه ولي خيلي خيلي کمتر باطري‌ش خالي ميشه. اينطوري به جاي روزي ۳ بار مي‌تونين ۳ روز يه بار شارژش کنين.

*خدايي‌ش مال من بهتره يا مال تو؟ من از گوشي، واکمن و بلوتوث‌و جارختي‌ش رو ميخوام! :دي ((:

*ليست «باید ببینم قبل اینکه بمیرم» داري تو؟
من نمي‌دونم دوست دارم چنين ليستي داشته باشم يا نه...
بعضي چيزا تا وقتي عزيزن که ماهيت واقعي‌شون رو نمي‌دوني. بعضي آدما فقط از پس ايميل و آفلاين و مسج و وبلاگ خوب‌ن؛ خود واقعي‌شون رو اگه ببيني، رو ت رو برمي‌گردوني ازشون. نمي‌دونم ميخوام چنين ليستي داشته باشم يا نه...

*فیتس جرالد میگه: هر وقت دل‌ت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا همه‌ي مردم مزایای تو رو نداشتن...

*دارم فکر مي‌کنم به زحمت و فلاکت و عمر هدر کردن‌ش مي‌ارزه يا نه؟
با اين ظرفيت وحشتناک دانشگاه‌ها براي ارشد، تغيير رشته، حداقل ۳-۲ سال خرخوني براي بهبود زبان عمومي و سر در آوردن از درس‌هاي تخصصي، بعد تازه اگه قبول شم حدود ۲۴ واحد -يک سال- گذروندن واحدهاي پيش‌نياز، بعدش دوباره کلي درس و امتحان. آخرش هم مدرکي که احتمالاً به هيچ دردي نمي‌خوره. اينجا همه چيز پارتي‌بازي‌ه؛ واقعاً لازم‌ه ۶-۵ سال آينده‌ي عمرم رو بذارم سر اين کار؟ ... گيجه گرفته‌م شديد!

پ.ن: محض اطلاع:
عناوين دروس کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی:

آزمون سازي ۲ واحد
آمار و اطلاع رساني 2 واحد
آواشناسي آموزشي ۲ واحد
اصول و روشهاي تدريس 2 واحد
انگليسي براي اهداف ويژه 2 واحد
پايان نامه کارشناسی ارشد 4 واحد
تجزيه و تحليل خطا 2 واحد
تجزيه و تحليل كلام 2 واحد
تدريس عملي 2 واحد
تدريس مهارتها 2 واحد
تهيه و تدوين مطالب درسي 2 واحد
جامعه شناسي زبان 2 واحد
روانشناسي زبان 2 واحد
روش تحقيق 2 واحد
زبانشناسي كاربردي 2 واحد
سمينار مسايل آموزش زبان 2 واحد
مسايل زبانشناسي 2 واحد
نگارش پيشرفته 2 واحد

چقدر تصميم گرفته سخت‌ه!
ياد اون روز افتادم که رفته بودم دانشکده‌ي ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران؛ به در و ديوار يه عالم خط‌هاي عجيب و غريب بود شبيه خط ميخي!

اين هم يه کم توضيح درباره‌ي رشته‌ي زبان ‌هاي باستاني:

در سال تحصیلی 1344-1343 در دانشکده‌ي ادبیات و علوم انسانی گروهي با نام زبان‌شناسی همگانی و زبانهای باستانی تاسیس شد. این گروه در سال تحصیلی 1371-1370 به دو گروه مستقل زبان‌شناسی همگانی و فرهنگ و زبان‌های باستانی تقسیم شد. گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی تنها در دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشجو می‌پذیرد.

دروس مقطع کارشناسي ارشد

دروس پيش نياز (ارزش همه دروس 2 واحد است):
زبان فارسي ميانه، زبان اوستايي، زبان فارسي باستان، فرهنگ ايران باستان، مقدمات زبانشناسي، روش تحقيق

دروس اختياري (ارزش همه دروس 2 واحد است):
پهلوي اشكاني كتيبه اي، اساطير ايران، زبان سغدي، زبان سنسكريت 2

دروس اصلي 24 واحد (ارزش همه دروس 2 واحد است):
اوستا 1: و نديداد، اوستا 2: يشتها 1، اوستا 3: يشتها 2، نوشته هاي فارسي باستان، فارسي ميانه كتيبه اي، فارسي ميانه 1: اندرزنامه، فارسي ميانه 2: متون غير ديني، فارسي ميانه 3: متون ديني، فارسي ميانه ترفاني 1، فارسي ميانه ترفاني 2، پهلوي اشكاني ترفاني، زبان سنسكريت 1، پايان نامه 4 واحد...

اين درس‌ها اکثراً حفظ کردني‌ن! من اصولاً دوست ندارم چيزي رو حفظ کنم. احساس معلم تاريخ بودن بهم دست ميده! گرچه راست‌ش رو بخواي حتي اسم اين‌ها رو هم مطمئن نيستم درست تلفظ کرده باشم. همه‌ش فکر مي‌کنم کي اينا رو بلده کامل؟ لازم‌ه واقعاً؟ يعني صرف اين همه وقت و انرژي سودي هم براي دنيا داره؟

*معرفي سايت http://www.3dparse.com.. منبع: تاريخ ايران باستان

*واقعاً بعضيا متوجه نيستن رنگ فونت‌شون وحشتناک‌ه؟


WHY PERSIANS CAN'T BE TERRORISTS

1. We are always late, we would have missed all 4 flights.
2. Pretty girls on the plane would distract us.
3. We would talk loudly and bring attention to ourselves.
4. With food and drinks on the plane, we would forget why we're there.
5. We talk with our hands, therefore we would have to put our weapons down.
6. We would ALL want to fly the plane.
7. We would have put our country's flag on the windshield.
8. We would have all lined up to get our photograph taken by one of the hostage.



*کاش مي‌شد وقتي آدم خيلي خسته‌س يکي از اينا داشته باشه همينطور که خوابيده وبلاگ بنويسه يا چت کنه. خوب مي‌شدها!

*روش‌هاي انتخاب کمربند

با اینکه ممکن است جزء کوچکی از ستِ لباس به نظر آید اما تناسب و زیبایی کمربند، نقش بسیار مهمی در لباس پوشیدن مردها ایفا می کند. )از مدل جمله‌بندي‌ش تابلوئه که ترجمه‌ش کردن! اصل‌ش فارسي نبوده.)
پیچیدگی طریقه‌ی استفاده از کمربند باعث می شود که اکثر آقايون به طرز نادرستی آن را به شلوار ببندند.

انواع کمربند

به طور کلی دو نوع کمربند داریم: نوع معمولی و نوع رسمی. با یک حساب سرانگشتی می توانید این دو نوع کمربند را از هم تشخیص دهید.

اگر کمربند به پهنای انگشت شستتان بود، معلوم می شود که کمربند مخصوص لباس‌های رسمی است. هر کمربندی که از این اندازه پهن‌تر باشد نوع معمولی است و به درد لباس‌های رسمی و فرمال نمی خورد. اگر نتوانستید با کمک این راهنمایی کمربندها را به خوبی از هم تشخیص دهید، باید بدانید که از ظاهر کمربند نیز می‌توانید پی به نوع آن ببرید. کمربندهای اسپرت معمولاً رنگ هایی براق دارند درصورتی‌که کمربندهای رسمی، رنگ و بافت هایی صاف و مات دارند. خوب است که حداقل یکی از هر نوع را در کمد لباس‌هایتان داشته باشید.

سه رنگ اصلی

انتخاب رنگ کمربند کاری بسیار ساده است چون فقط سه رنگ اصلی برای آن وجود دارد: مشکی، قهوه ای و قهوه ای سوخته. خوب است که از هر سه رنگ هم کمربند اسپرت داشته باشید و هم کمربند رسمی.

کمربند رنگ‌های روشن برای نوجوانان و جوانان بسیار مناسب است اما برای افراد مسن تر زیاد جالب به نظر نمی رسد.

انواع چرم کمربند

نوبت به جنس کمربند که می رسد، انتخاب آن کمی مشکل می شود.

چرم گوساله: تقریباً اکثر کمربندهایی که در فروشگاه‌ها و بوتیک‌های لباس مردانه دیده می شود، انواع مختلفی از چرم گوساله است. فکر نکنید زیاد بودن آن نشان‌دهنده‌ی عدم مرغوبیت آن‌هاست. برعکس چرم گوساله برای کمربند، هم برای کمربندهای صاف و براق رسمی و هم کمربندهای پهن و کلفت اسپرت بسیار عالی و مناسب است.

چرم شترمرغ: می‌توان گفت که زیباترین و خوشرنگ ترین چرم کمربند، چرم شترمرغ است. از آنجا که ساخت این نوع کمربند بسیار دشوار است، حداقل چند صد هزار تومان قیمت دارد و هرکسی استطاعت خرید آن را ندارد. بستن چنین کمربندی نشانه‌ی خوشتیپی و کلاس است. (نشانه‌ي پول مفت داشتن نيست بيشتر؟)

چرم سوسمار: می‌توان گفت این نوع کمربند گران‌ترین نوع است. قیمت کمربند ساخته شده از چرم سوسمار و همنوعان آن یعنی چرم تمساح و کروکودیل، حداقل تا 800 هزار تومان هم می رسد. ظاهر این چرم بسیار زیبا و فریبنده است.

خرید کمربند

هر کمربند برچسبی دارد که روی آن سایز کمربند نوشته شده. اندازه دور کمرتان را بگیرید و کمربندی با یک شماره بزرگتر از آن بخرید. مثلا اگر اندازه دور کمرتان، 33 یا 34 است، اندازه کمربندتان 36-40 خواهد بود.

کمربند همیشه باید به عنوان لوازم فرعی کمر لباس‌تان باشد، نه مهمترین جزء لباستان. پس با اینکه دوست دارید چشم دیگران را با برق کمربند چرم کروکودیل خود خیره کنید، دنبال کمربندهایی نروید که قیمت‌ش از کفش یا حتی خدای نکرده از کت و شلوارتان نیز گران‌تر باشد.

در نتیجه اگر قیمت کت و شلوارتان حدود 300 هزار تومان است، قیمت کمربندتان باید چیزی بین 20 تا 30 هزار تومان باشد نه بیشتر. مارک‌هایی مثل گوچی یا دیزل معمولاً کمربندهای خوبی با قیمت‌های مناسب تولید می‌کنند.

سِت کردن کمربند با لباس

ساده ترین قانون برای سِت کردن کمربند با لباس این است که رنگ کمربند باید همواره با رنگ کفش‌ها یکی باشد. خیلی ساده است: کفش سیاه براق، یک کمربند سیاه براق می‌خواهد، همین!

کمربندهای عادی و اسپرت، دست شما را در این زمینه بازتر می‌گذارد. کمربندتان چه سیاه باشد، چه قهوه ای و چه سوخته، به خوبی با جین و کفش کتانی جور درمی‌آید، مگر اینکه بخواهید چکمه پایتان کنید چون در این حالت انتخاب کمربند کمی مشکل می شود.

تقریباً همه‌ی چکمه ها، بدون توجه به قیمت آن، جزء کفش های اسپرت و عادی به حساب می آیند اما از آنجا که از چرم ساخته شده اند، باید از قانون لباس‌های رسمی برای انتخاب کمربند استفاده کنید و رنگ کمربند باید حتماً با رنگ چکمه‌ها جور باشد.

حواستان به اندازه‌ی سگک یا قلاب کمربند هم باشد. هرچه سگک بزرگتر باشد، کمربند اسپرت‌تر است. قلاب‌های کوچک و صاف مخصوص لباس‌های رسمی هستند.

طریقه‌ی نگاهداری کمربند

اگر 80 هزار تومان خرج خرید یک کمربند گوچی کرده باشید، حتماً کمی دیگر هم خرج می کنید تا کمربندتان سالم نگاه داشته شود. کمربندها باید همیشه به صورت عمودی و دور از نور آفتاب آویزان شوند تا چرم آنها خشک و خراب نشود. اکثر مردها عادت دارند که کمربندهای خود را روی شلوار نگاه داشته و جداگانه آویزان نمی کنند اما خوب است بدانید که نگاهداری کمربند به مدت طولانی در این شرایط، چرم آن را خم کرده و ظاهر آن را از بین می برد. خوب است که محلی جداگانه برای آویزان کردن کمربندها در کمد لباس‌تان داشته باشید و اگر نه می توانید آن‌ها را در همان قسمت کراوات‌ها آویزان کنید.

نبایدها

سگک های بزرگ پر زرق و برق را برای همان کابوی‌ها نگاه دارید.
کمربندهای زنجیری فلزی مدل S&M را به همان سال 1998 واگذار کنید.
هیچ‌وقت کمربند مخصوص لباس‌های رسمی را با شلوار جین نپوشید و هیچ‌وقت هم کمربندهای اسپرت را با کت و شلوار نبندید.
هیچ‌وقت نگذارید دیگران شما را درحالی ببینند که پیرهن‌تان را در شلواری گذاشته اید که رویش کمربند نبسته اید.
هیچ‌وقت خودتان روی کمربند سوراخ نزنید! اگر دور کمرتان بزرگتر شده است، یا بروید باشگاه و اضافه وزن‌تان را کم کنید و یا یک کمربند دیگر بخرید که به سایزتان بخورد.

*نکاتي درباره‌ي زبان جسماني از سايت مردمان
زبان جسماني (BODY LANGUAGE) عبارت است از يك سري اعمال بخـصـوص بـدن كه انسان ناخودآگاه در شرايط و موقعيت‌هاي گوناگون از قبيل هيجان، استرس، دروغـگويي، ترس، ابراز علاقه و غيره از خود نشان مي‌دهد.

علوم زبان جسماني در سالهاي اخير پيشرفت زيادي نموده و داراي شاخه هاي متنوع گرديده است. در اين بخش چكيده اي از اين علم را بيان مي‌داريم تا به وسيله‌ي آن بتوانيد بهتر متوجه حقايق افراد مختلف شويد.

چشمها

سطح چشمها: در يك گـروه، مـعمـولاً فـردي كـه سطح ديـد چشمان‌ش از سايرين بالاتر است رهبر محسوب مي‌گردد. هنگامي كه شما ايـستـاده باشيد و ديگران نشسته قطعاً شما را در موضع قدرت قرار مي‌دهد.

مالش چشم: زماني كه فردي چشم‌ش را با انگشت اشاره مالش مي‌دهـد، نـشـانـگر فريب و نيرنگ است. از آنجايي كه فرد مي‌خواهد تماس ديداري را قطع كند، بهانه‌اي به دست مي‌آورد كه به اين طرف و آن طرف نگاه كند. ايـن حـركت غير ارادي، يـك افــشـاگر حسابي است كه فرد دارد دروغ مي گويد.

چشم برگرداندن: اين معمولاً يك علامت مسلم از نيرنگ، گناه و دروغگويي است.

چشمان بسته: هرگاه چشمان يك فرد براي لحظه‌اي طولاني‌تـر از چـشم بر هم زدن متعارف بسته و ابروها نيز برخاسته شود، پيـام چنـيـن اسـت: "بـه حرف زدن خود خاتمه بده."

حركت چشم به سمت بالا: اين نشانه‌ي غضب و عصبانيت است.

نگاه مختصر به اطراف: اين ژستي خـجـالت‌گـونه و عشوه گرانه است. فرد جسورانه خيره مي‌شود در حاليكه سرش را پايين انداخته و به سمت مخالف كج مي‌كند. اشـاره بـر كمرويي بي‌باكانه دارد.

نگاه ممتد: اين بي ترديد يك نشانه گرايش جنسي است. شخصي كه تماس چشمي برقرار مي كند، چشم برگردانده، سپس مجدداً به چشمان شما نگاه مي كند مي‌گويـد: "مايلم با شما بيشتر آشنا شوم."

نگاه خيره‌ي شديد: اين نشانه خلق تهاجمي، سلطه‌جويانه و تهديد‌آميز است.

نگاه به بالا و پايين: هنگامي كه آقايي نگاه‌ش را به سر تا پاي يك خانم مي‌اندازد به او مي فهماند كه به اندام فيزيكي وي علاقه‌مند است.

چشمك: چشمك يك علامت غـرض آلود است. نـشانـگر آن اسـت كـه رمز و رازي ميـان فردي كه چشمك مي‌زند و فردي كه به او چشمك زده مي شود، برقرار است.

بالا انداختن همزمان دو ابرو: در ميان يك اتاق شلوغ، مفهوم آن كاملاً واضح و روشن است: مايلم با شما ملاقات كنم.

بالا انداختن يك ابرو: زماني كه يك ابرو بالا انداخته مي‌شود در حالي كه ابرو ديگر پايين باقي ميماند مفهوم‌ش اين است: حرف شما را باور نمي‌كنم.

ابروهاي گره خورده: زماني كه هر دو ابرو بسمت همديگر كشيده مي‌شود، باعث پديد آمدن شيار بين آن دو مي شـود كه دلالت بر اضطـراب، درد، تـرس و يـا آمـيـزه‌اي از ايــن هيجانات دارد.

پوشاندن صورت: زماني كه دست بر روي صورت مي‌آيد، مـفـهوم‌ش چنين است: شوكه شده‌ام. اين ژست بين فرد و موقعيت مزاحم و مـتـجاوز فاصله مي‌اندازد.

بيني

لمس بيني: هنگامي كه دست فردي در زمان مـحاوره با بـيـنـي‌اش تـماس پـيـدا كند، نشانگر آن است كه فرد موضوعي را كتمان مي‌كند. فردي كـه اين حركت را انجام مي‌دهد معمولاً از آن ناآگاه است. ظاهر وي ممكن است آرام به نظر برسد اما باطن فرد، پريـشان و آشفته است. روانشناسان معتقدند دسـت زدن به بـيـنـي، يـك حـركـت غـيـر ارادي بـراي پوشاندن دهان و كتمان دروغ مي‌باشد. دست‌ها به بـيني انـتقال مي‌يابند تا حقيقت را پنهان كنند.

فراخ كردن بيني: خشم، غضب و عصبانيت.

حركت بيني به سمت بالا: وقـتي بيني با كج كردن سر به عقب به سمت بالا مي‌رود، پيام روشن است. فرد مي‌گويد: "من برتر هستم، من بهتر از شما هستم."

گرفتن بيني: چيزي فاسد شده است.

پيچيدن بيني: پيچ خوردگي بيني به يك سو، نشانگر نفرت و بـيـزاري مي‌بـاشد.

چين و چروك بيني: وقتـي عـضلات اطراف بيني منقبض مي‌شوند و چيـن و چروك مابين چشم‌ها پديد مي آيد، افشا كننده تنفر و انزجار است؛ از يك طرد ملايم تا تنفر شديد.

دهان

خنده زوركي: اين نيش خند كنترل شده تا چشم‌ها گسترش نمي‌يابد.

دهان كجي: گوشه لب‌ها را مانند پوزخند به عقب برده و دندانها را نمايان مي‌گرداند.

تبسم با دهان گشوده: دندان‌هاي بالا نمايان شده و بـه شـخـصـي كـه بـا شـما گفتگو مي‌كند مي فهماند كه مايل هستيد بيشتر با او آشنا شويد.

تبسم با لبان بسته: اين لبخند تنها براي اداي احترام و ادب و نزاكت است.

در هم كشيدن لب‌ها: هرگاه فردي لب‌هايش را در هم كشيد، به مفهوم آن است كه طرف مقابلش را جذاب و دلربا يافته.

لب‌هاي سفت و جمع شده: دال برتنش و عدم پذيرش است.

جويدن لب‌ها: وقتي فردي لب پايين خود را جويده و سرش را تكان مي‌دهد، نشانگر خشم فرد است.

تماس با لب 1: هرگاه انگشت اشاره به طور عمودي براي لحظه‌اي به طرف بالا آيد مي‌گويد: ساكت باش.

تماس با لب 2: ولي هرگاه انگشت اشاره به لب پايين تماس پيدا كند و دهـان انـدكـي باز شود مفهوم‌ش چنين است: "مي‌خواهم با شما صحبت كنم."


سر

سر تكان دادن (بالا و پايين): كمك مي‌كند ديگران آرامش بيابند و نـشانگر توافق است.

سر تكان دادن (چپ و راست): تكان دادن ســر از يك سو به سوي ديگر، دال بر مخالفت و بي‌علاقگي است.

تكيه دادن چانه: گذاشتن دستها زير چانه مي‌گويد: "من حوصـله‌ام سـر رفـتـه". فرد ممكن است بخواهد خود را مشتاق جلوه دهد اما پيام واقعي آن چنين است: "من قادر نيستم روي سخن شما تمركز كنم."

مالش گردن: مالش گردن، ترديد را در مورد مـوضـوع گفته شده و يا شنيده شده آشكار مي‌سازد. اين ژست معمولاً توسط انگشت اشاره روي كنار گردن درست زير گوش پديد مي‌آيد.

نوازش چانه: اين علامت نويد دهنده، نـشانگر آن است كه توجه شنونده با دقت كامل و مشتاقانه به تك‌تك واژه‌هايي است كه شما مي‌گوييد. اين حركتي متفكرانه است كه معمولاً توسط مردي كه ريش ندارد، انجام مي شود.

مالش چانه: اين ژست اندكي متـفاوت بـوده و تـوسط حركت انگشت اشاره بر سراسر پايين چانه انجام مي‌گيرد و مي‌تواند نشانگر آن باشد كه شنونده حرف شما را باور ندارد.

خميازه كشيدن: خواب آلودگي تنها علت خميازه نمي‌باشد بلكه "خميازه اجتماعي" نيز وجود دارد. خميازه‌اي كه در يك موقعيت استرس‌زاي خفيف پديد مي‌آيد. هنگامي‌كه مردد هستيد چه كاري مي‌خواهيد انجام دهيد، خميازه روشي است براي خريدن زمان.

دست ها (از مچ تا سر انگشتان)

دست دادن محكم: فردي كه دستش را دراز كرده و سـپـس دسـتـان‌ش را بـه طـريقي مي‌چرخاند كه دست‌ش بالا و كف دست‌ش پايين قرار مي‌گيـرد، سـعي در توفق و برتري جويي دارد. اين نوع دست دادن اغـلب اوقـات در مـوقـعـيـت‌هـاي سيـاسي و ديپلماتيك كاربرد دارد.

دست دادن بسيار محكم: نشانگر شور و اشـتياق و سلطـه‌گـري اسـت. بـي تـرديــد مي‌توان فهميد چه كسي اينجا فرمان مي‌دهد.

دست دادن شل: فردي كه تـنـها انگشتان دست‌ش را دراز مي‌كند و يا دست‌هايش مانند ماهي شل است، مي گويد: مايل نيستم به مـن دسـت بزنيد، من صميميت را دوست ندارم. همچنين آن نشانه‌ي ضعف، انقياد و مطيع و تسليم بودن نيز مي‌باشد.هرگاه آقايي در يك موقعيت كاري از اين دست دادن استفاده مي‌كند، امكان دارد چنين برساند كه قصد دارد مخفيانه اعمال نفوذ در موقعيت نمايد.

دست دادن با هر دو دست: هرگاه از دست چپ براي دربرگرفتن و پوشاندن دست‌هاي فشرده شده استفاده گردد، دست دادن دستكش‌وار ناميده شده و راستي و صميميت زياد را مي رساند، مانند يك در آغوش گرفتن كوچك و ظريف.

حركت انگشت: ضربه آهسته، مضراب زدن و يا ريتم يكنواختي را با انگشتان نواختن، دلالت بر بي‌تابي و ناشكيبايي دارد. يك حركت نمادين گريز مي‌باشد. انگشتان عمل راه رفتن را گرچه بدن بي حركت است، انجام مي‌دهند.

دست‌هاي پـنهان: اين ژست مرموز و آب زير كاهانه است. فرد مي‌گويد: مايل به گفتگو با شما نمي‌باشم. خصوصاً در مورد دست‌هايي كه عميقاً در جيــب‌ها فرو شده باشد جايي كه براي تماس و گرفتن دست و يا هر گونه رابطه صميمانه وجود نخواهد داشت.

دستها بر روي زانو: وقتي كف دست‌ها بـه طـرف بـالا بـاشـد، شـخص گـشـاده‌رو و پـذيـرا مي‌باشد. وقتي كف دست‌ها پايين باشـد مـمكـن اسـت پـاي فـريبكاري و تعرض در ميان باشد.

مناره كردن انگشتان: هنگامي كه فردي انگشتان خود را بهم فشرده و چـانـه و دهان را روي سر انگشتان قرار مي‌دهد، نـشانگر تفكر عـمـيق است. مانند زماني كه شخص به اميد شنيدن جواب مي باشد. همچنين حايلي اسـت بـراي مـحـافـظـت كـردن از قفسه سينه، پايين صورت و دهان.

مشت پوشيده شده با دست باز: فـرد در ايـن حـالت خشـمگين است اما مي‌كوشد كه آرام بماند. به اصطلاح خود را كنترل كند اما مراقب اين فرد باشيد چون امكان دارد هر موضوع كوچكي منجر به آن گردد كه كنترل‌ش را از دست بدهد.

پرتاب دست: شـخصـي كـه مـي‌خـواهـد عـقايدش را به اجبار تحميل كند، ممكن است دستش را به طرف شنونده و جلو پرتاب كند. درحالت پرخاشگرانه‌ي خفيف‌تر، تنها از انگشتان استفاده مي‌گردد.

قلاب كردن دستها پشت سر: اين يك ژست متكبرانه مي‌باشد خصوصاً زماني كه فرد به عقب تكيه داده باشد. او مي‌گويد: من آنقدر بر شما سلطه دارم كه نياز به دفاع كردن از خودم ندارم.

بازي كردن با حلقه‌ي ازدواج: اين علامت عصبي بودن و نـشـانگر آن است كه مشكلي در ارتباط وجود دارد خصوصاً زماني كه فرد هم‌زمان در مـورد هـمسـرش در حـال صحبت كردن مي‌باشد.

تكان بيقرار دست‌ها: اين تلاش بدن براي رهايي مي‌باشد. هـورمـون آدرنـاليـن در حال ترشح شدن است اما فرد نمي‌داند چگونه رهايي يابد. كلـنـجار رفـتـن بـا سـر آسـتـيـن پيراهن و يا جواهر آلات روي مچ به ديگران مي‌ـگويد كه: شما احتيـاج بـه تـوجـه داريـد. در كـافه ايـن عمل جايز و مناسب است اما در جلسات كاري، منحرف كننده و موجب حواس پرتي مي‌گردد.

دست زدن به كراوات: اين رفتار مردانه مي‌گويد: مي‌خواهم تاثير خوبي از خودم به جا بگذارم. اين روش اوست كه مي‌خواهـد بـه شـما بـفـهــماند شديداً در تـلاش اسـت تـا خوشنودتان سازد.

دست كشيدن در ميان موها: وقتي افراد نمي دانـنـد چه چيز بايد بگويند اغلب اوقات دستشان را ميان موها مي‌كشند. نـاظـري كه قـادر است زبان بدن را متوجه شود، آگاه است كه فرد در مورد كاري كه مي‌خواهد انجام دهد و يا چيزي كه مي‌خواهد بگويد ترديد دارد.

دست‌ها (تمام دست)

خم كردن بازوها: اين كار مي‌گويد: "من پر زور و نيـرومند هستم." بالا آوردن يـك بازو نيز راهي براي جلب توجه مي‌بـاشد. هر دو دسـت را به ـجلو دراز كردن ژست خوش‌آمد گويي مي‌باشد.

دست‌ها به پشت: وقتي دست‌ها به پشت كمر قلاب مي‌گردند، مفهوم‌ش اين است كه فرد وضعيت را تحت كنترل خود دارد. مي‌گويد: "من راحت هستم." مشابه حركتي كه سربازان زماني كه در حالت خبردار نيستند، به خود مي‌گيرند.

دست‌ها به جلو: هنگامي كه ما مضطرب هستيم، تمايل به نگاه داشتن دست‌هـاي خود در جلوي بدن خود داريم تا بتوانيم يك سد حفاظتي ايجاد گردانيم.

دست‌هاي قلاب شده: بر خـلاف دسـت به سـينه بودن كه دست‌ها به طور متقاطع به روي سينه قرار مي‌گيرند، اين ژست در افرادي مشاهده مي‌شود كه در شرايط اضـطراب آمـيزي قرار دارند. در واقع چنين به نظر مي آيد براي حفظ جان‌شان به خودشان دست آويخته‌اند.

دست‌هاي تا شده: زمانيكه دست‌ها مقابل بدن همديگر را قطع مي‌كنند، مـعـمـولاً نشانگر وضعيت تدافعي است. فرد مي‌گويد: من تمايل ندارم به هرچيزي كه با عقايدم در تضـاد باشد، گـوش دهـم. اغـلب مردم از مانعي كه اين طرز ايستادن پديد مي آورد، آگاهي ندارند اما بـي‌تـرديـد بـراي سـد كـردن هـر گونه تعدي و مزاحـمت به كار گرفته مي‌شـود خصوصاً وقتي كه لب‌هاي درهم و اخم نيز با آن همراه گردد.

دراز كردن دست : زماني كه يك مرد نشسته و دست خود را دراز كرده، مي‌گويد: "من اينجا را تحت كنترل خود دارم." اما اگر يك زن اين كار را انجام دهد، مـردها معمولاً اينگونه مي پندارند كه او از حد و حدود خود تجاوز كرده است. هرچنـد زمـانـي كه تنها يك دست را روي صندلي مجاور قرار مي‌دهد ميگويد: "مي‌خواهم مانند شما (مردها) باشم."

دست به كمر بودن: دست‌ها دو طرف كمر به طوري كه آرنج بطرف خارج بدن قرار مـي‌گيرد فرد مي‌گويد: از من فاصله بگير. اين يك عمل نا آگاهانه مي‌باشد كه مـا هـرگاه احساس جامعه ستيزي داشته باشيم و يا در محل پر ازدحامي قرار داريم و تـمايـل نداريم ديگران نزديك به ما شوند، اعمال مي‌كنيم.

شانه بالا انداختن: شانه ها بر آمده گشته و كف دست‌ها به سمت خارج مي‌چرخنـد. پيام روشن و واضح است: من شما را نمي‌شناسم يا من نمي‌تـوانم به شما كمك كنم. دلالت بر احساس درماندگي فردي است كه اين ژست را به خود مي‌گيرد.

پاها

تكان دادن پاها: وقتي فردي طوري نشسته كه يك پا را روي پـاي ديـگر انـداخته و يك پا را در هوا تكان مي‌دهد پيام اين است: من حوصله ام سـر رفته. حـركات نـشـانـگر گـريز است اگرچه بدن فرد ساكن و بدون حركت باشد.

انداختن پاها روي هم در ناحيه‌ي زانو: اين حالت متداول به طور يـكسان در مردان و زنان رايج است. مفهوم‌ش اين است كه: من بـسـيار آسـوده‌خاطر هستم.

قوزك پا روي زانو: اين معمولاً عملي مردانه مي باشد. مي‌گويد: من قاطعانه از حقوق‌م دفام مي‌كنـم اما بـا آرامـش هسـتم. اين همان ژست اصيل "پا روي پا اندازي كابويي" است.

انداختن پا روي هم در ناحيه‌ي قوزك: اين ژسـت در مـردها بيش از زن‌ها مورد استفاده قرار مي گيرد. مي گويد: "من مودبانه در آرامش هستم."

به هم پيچيدن پاها: اين ژست در خانم‌ها رايج مي باشد. زن پاهايش را بهم مي‌پيچانـد طوري كه يك پايش را به پشت قوزك پاي ديگرش قلاب مي‌كند. مردها انجام دادن اين كار را دشوار مي پندارند. بـهم فشردگي اين حالت برداشت " درآغوش‌گيري" و نوعي تمايل جنسي را در ذهن تداعي مي سازد.

قفل كردن پاها: اين نيز نمونه‌اي از ژست زنانه است. او در حالي كه ايستاده يك پا را به پشت پاي ديگر قفل مي كند. اين عمل معمولاً به مفهوم آن است كه فرد عصبي و ناراحت مي باشد.

وضعيت اندامي

نشستن: افرادي كه ولو و تن‌پرورانه مي‌نشينند را مي‌شناسيد؟ آنها پـاهـايـشـان را باز نموده و دست‌هايشان به پشت صندلي مجاور مي اندازد و به همه اعلام مي كنند كه در در آنجا حضور دارند و تمام مكان را به اشغال خود درآورده‌اند.

پاها بروي هم در ناحيه ران: اين يك نمونه از حركات مردانه مي‌بـاشـد كـه ضـمنـاً در زناني كه شلوار به پا مي‌كنند، ديـده مي‌شود. اين وضع و برخورد، خيره سري و لجاجت را مي‌رساند و مفهوم‌ش اين است كه: "مـن عقيده‌ام را تغيير نخواهم داد؛ پس به خودتان زحمت ندهيد".

در آغوش گرفتن پاها: زن‌ها بيشتر اين عمل را انجام مي‌دهند. اغـلـب اوقـات بـه روي صندلي و يا نيمكت مي‌نشينند و خودشان را مثل يك توپ فشرده، جمع و حلقه كرده و پاهايشان را در آغوش مي‌گيرند. هر چند كه اين رفتار خودشيفته ايـنطور به نظر مي‌آيد كه زن خود را به داخل ميكشاند اما او در واقع به دنبال يك ملاقات و رويارويي رمانتيك است.

روي لبه‌ي صندلي: هرگاه فردي روي لبه دسته صندلي بنشيند، شما مي توانيد اينگونه برداشت كنيد كه فرد گوش به زنگ، مـصـمـم و مشتاق به درمـيـان گـذاشـتـن عـقـايـد و احساسات خود مي‌باشد هر چند كه با عقايد شما كاملاً در مغايرت باشند.

قلاب كردن زانوها: هنگامي كه فردي به جلـو خـم شده و زانـوها را قلاب مي‌كـنـد ايـن علامت هـشدار دهنده‌اي بـراي شـماست كه سريع‌تر صحبت كنيد. شنونده درآستانه پريدن از جاي خود و رفتن است.

صاف نشستن: مصمم، مصر و با پشتكار، پيام افرادي است كه اينگونه مي‌نــشينند. رسيدن به ظاهرشان برايشان اهميت دارد و حاضر هستند همه چيز را بـه منظور رسيدن به اهداف‌شان قرباني كنند.

خم شدن به عقب: آنان به صندلي-كج كن ها نيز مشهور مي‌باشند. اين افراد ماجراجو و شيطنت كار هستند و ميل به ريسك كردن دارند مانند واژگون شدن از عقب كه برخي اوقات نيز روي مي‌دهد.

خم شدن به جلو: نشستن در اين وضع، نشانه علاقه وافر شنونده مي‌باشد. مي گويد: "توجه من به شماست." وقتي اين اتفاق مي‌افتد گوينده معمولاً به عقب خم مي‌شود كه بيانگر آن است كه گوينده مسلط بر كارش است.

به جلو خميده شدن: هنگامي كه فرد روي صندلي به جـلو خـميـده شـده بـاشـد، ممكن است معذب به نظر آيد اما عكس آن صادق است. اين حالت غير رسمي و خودماني بيانگر اعتماد به نفس در تمام عرصه‌هاي اجتماعي است.

هر دو پا به روي زمين: افرادي كه اينگونه مي‌نشينند، واقع بـيـن، مـستقل، عمل گرا و منظم هستند. آنها مايلند شما آگاه باشيد كه وضعيت را تحت كنترل خود دارند. پيام اين گروه چنين است: " اطراف من مراقب حركات‌ت باش، من جدي هستم."


ميان دو پا قرار دادن صندلي: چرخـانـدن صـنـدلـي و نـشستن روي آن همچون سوار شدن به روي اسب، يك نمونه مشخص از رفتار مردانه است. نـشانگر يك فرد حكم‌كننده و سلطه‌جو است. وقـتي كه يك زن اين ژست را به خود ميگيرد مي‌گويد: "مي‌خواهم مانند مردان باشم".

بدن

راست قامت ايستادن: حالت ايستادن افراشته مي‌گويد شما انسان با اعتماد به نفس، صادق و موفقي هستيد. حتـي اگـر كـوتـاه قـد باشيد، گرفتن يك ژست مطمئن وبي پروا شما را پر ابهت نشان خواهد داد.

گام‌هاي كوتاه-بلند: استفاده از تمام طول پا در هنگام راه رفتن، گام‌هاي بلند برداشتن و كمر را راست و سر را بالا نگاه داشتن بيانگر يك حالت مطمئن و با صراحت مي‌باشد. برعكس گام هاي ريز و با شانه هاي قوز كرده فرد را ترسو و آسيب‌پذير مي‌نمايد.

احوال‌پرسي دوستانه: با اندك بالا آوردن ابرو زماني‌كـه بـراي نـخستين بار شخصي را ملاقات مي كنيد، شما را علاقه مند، با نشاط و هوشيار مي‌نمايد.

رويارويي نزديك: هر فردي مجاز و نيازمند مقدار معيني حـريـم شـخـصـي در پـيـرامـون خودش است. معمولاً آن حريم شخصي 180-90 سانتي‌متري شمـا امـتـداد مـي‌يـابد. محدوده‌ي صميمي و خودماني 50 سانتي‌متر امتداد دارد. زماني‌كه فردي خيلي نزديك به جلو مي‌آيد منجر به مزاحمت و ناراحتي مي‌گـردد. اين يـك عـمل تـجاوز كارانه مي‌باشد كه مرزها و حدود ديگران را رعايت نكرده و احترامي براي آنها قائل نمي‌باشد. اين طرز رفتار مي تواند سبـب شود يـك فـرد مـنـفعـل و بي اراده، احساس آسيب پذيري كرده و حالت تدافعي به خود گيرد. تا زماني كه از شما در خواست نشده عقب بمانيد.

بي رغبتي: اگر مي‌خواهيد برتر از ديگران جلوه كنيد، پشت به ديوار تكيه زده و دست به سينه بايستيد. پيام روشن است: "مزاحم نشويد."

گرفتن گردن: هنگامي‌كـه دسـت بـه طرف بالا تاب خورده و خودش را به پشت گردن قلاب مي‌كند، نشانه‌ي خشم مي باشد. در دوران بدوي، اين ژست به ضربت سختي بر سر فرد مقابل منجر مي‌گشت اما در جامعه متمدن مي‌بايد از اين عمل اجتنـاب ورزيـد. افرادي‌كه زبان بدن را متوجه مي‌شوند، از توانمندي اين عمل آگاه هستند.

بي‌قراري (وول خوردن): در موقعيت اجـتمـاعي هرگاه با پول خرد داخل جيب‌تان بازي كنيد و صداي جيرينگ جيرينگ آن را درآورده يا با موها و يا لباستان كلنجار رويـد، علامت واضحي است كه شما عصبي، بي‌قرار و هيجان زده هستيد. بـراي گـذاشتن تاثير خوب به روي ديگران سعي كنيد اين حركات تهييج آميز و بيتاب‌گونه را درخود فرو نشانيد.

كشيدن شلوار: اين عمل در مردان بيش از زنان انجام مي‌شود چون مردها هستند كه اغلب اوقات شلوار به تن مي‌كنند. پارچه‌ي شلوار يك پا به نشانه‌ي نـابـاوري بـه بــالا كشيده مي‌شود. مثل اين مي‌ماند كه پايش را روي يك چيز ناخوشايند گـذاشـته و مي‌كوشد آن را از روي شلوارش بتكاند.

به ديوار تكيه زدن: زماني كه شما به ديوار و يا درب ورودي با آرامش خاطر بسيار، تـكيه مي دهيد، به ديگران مي‌گوييد كه بمانند. اين روشـي اسـت براي طولاني كردن گفتگو خصوصاً وقتي كه در موقعيت‌هاي اجتماعي قرار داريد.

ارتباط نزديك: دو فردي كه با هم گفتگو كرده و همديگر را در يك جايگاه و همسو مي‌يابند، انس و علاقه متقابل را نمايان مي‌كند. افرادي كه براي مدت زمان مديدي با يكديگر بوده‌اند، حركات يكديگر را تـقليد و تـكرار كـرده و حـتـي كلمات و الفاظ يكساني را هم‌زمان بيان مي‌كنند.

نزاع: هنگامي است كه دو فرد رو در روي هم، اما برخـلاف مـورد قـبلـي مي‌ايستند كه بيانگر خشونت و تند خويي شديد است. در شرايط عادي هر دو فرد در هنگام صحبت كردن اندكي از يكديگر فاصله مي‌گيرند امـا هرگاه بخواهند با يكديگر زورآزمايي و نزاع كنند خود را در حالت بيني به بيني قرار مي‌دهند كه تقابل بسيار خطرناكي است.

تعظيم كردن: اين ژست اداي احترام دنياي كهن، ديگر كاربردي جـز در محافل ديپلماتيك و موقعيت‌هاي رسمي ندارد. هر چند كه در زمان‌هاي گذشته بـه عنوان اداي احـترام و درود فرستاندن متعارف به كار مي‌رفته است اما اكنـون در اغـلـب اوقـات تـوسـط هـنرمـندان و مجريان بروي سن مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

دروغگو

در زير حركت‌هايي را ملاحظه مي‌كنيد كه احتمال دارد نشانگر بي‌صداقـتـي و فـريـب‌كاري افراد باشد. حتي كساني كه خيلي خوب آنها را مي‌شناسيد نيز مي‌توانند به شـما دروغ بگويند اما هوشيار و مراقب باشـيـد تـا زيـاد مـحـو تماشـاي حـركات بـدن نشويـد كـه از موضوع بحث و مكالمه غافل گرديد.

خنده اجباري (زوركي): يـك لـبـخـنـد واقـعـي بـه سـمت بـالا امتداد يافته و سبب چين خوردن چشم‌ها مي گردد در حالي كه لـبـخـند تـصنـعي، بـيـشتر شـباهت به دهن‌كجي دارد كه معمولاً نشانه‌ي بي‌صداقتي و دروغگويي است.

لمس كردن صورت: كـشـيدن گـوش و مـاليدن چشم، علامت پـنـهان‌كاري است. ماليدن چشم ها مي‌گويد: من قادر به نگاه كـردن به شما نيستم چون ارتـبـاط چـشم‌ها قطع گرديده. همچنين ماليدن بيني نيز دلالت بر دروغگويي مي‌كند.

ماليدن چانه: حركت انگشت اشاره روي چانه بيانگر دروغ، شك و ترديد است.

ضربه زدن ريتمي با انگشتان: ايـن عـمـل تـلاش بـدن بـراي تـرك صـحنـه و گـريـخـتــن مي باشد. انگشتان از هم اكنون شـروع بـه فـرار كرده اند. حركات ديگري كه مفهوم گريز مي‌دهند، شامل ضربات پا به زمين و بازي با جواهر آلات مي‌باشد.

خاراندن گردن: حركت ديـگري كه دروغگويي را فاش مي‌سـازد، خارانـدن گـردن است. توسط انگشت اشاره درست زير گوش؛مانند كشيدن گوش.

كشيدن يقه‌ي لباس: هنگامي كه فردي دروغ مي‌گويد، درجـه حرارت بدن اندكي افزايش مي يابد. دست به طور خودكار بالا مي‌آيد تا با شل كردن يـقه به هوا اجـازه دهـد داخـل لباس گردد.

دست‌ها در جيب: از ديگر حركاتي كه توسط دست انجام گرفته و دروغگو را برملا مي‌كند، بازي كردن با يـقه لـباس، فرو كردن دست به داخل ژاكت، پيراهن، بلوز و يا به داخل جيب‌هاي شلوار است.

دستان مشت شده: مشت كردن دست نيز بيانگر آن اسـت كـه فـرد چـيـزي را پـنـهـان مي‌كند در حالي كه يك كف دست باز، نشانگر رفتار رك و بي‌تزوير است.

اشارات با دست: اغلب دروغگويان به همراه كلام، با دست‌شان حركات و اشاراتي انجـام مي‌دهند براي مثال بدن‌شان را مكرراً مي‌خارانند. به گفته‌ي روانشناسان، دروغگو معمولاً خودش را 5 مرتبه به طور پياپي مي‌خاراند.

حركات بدن: شانه بالا انداختن و ديگر حركات بدن كه در زمان نامنـاسـب رخ مـي‌دهـد، مي‌توانند نشانگر حيله و فريب باشند.

پوشاندن دهان: زماني كه فردي انگشتان‌ش را روي دهان‌ش قرار مي‌دهد، حركتي است پنهانكارانه و ناخودآگاه كه مي‌گويد: نبايد چنين حرفي را مي‌زدم. خود اين حركت از ادامه يافتن حرفي كه نبايد بيان مي‌گشت، جلوگيري به عمل مي‌آورد.

پاهاي بيقرار: هنگامي كه پا شروع به ضربه كوبيدن‌هاي كوتاه و تاب خوردن مي‌كنـد، بـه احتمال زياد دروغي در ميان است. همچـنـين مـراقـب تـغيـير رفـتارهاي ناگهاني نيز باشيد.

تغييرصدا: به لحن، آهنگ و زير و بمي صدا گوش فرا دهيد. هنگامي كه دروغي در حال شكل گيري است، تن صدا بالا خواهـد رفـت. گـوش دهيد و ببينيد آيا لـحـن صـدا متشنج و با مكث‌هاي طولاني‌مدت است. صرف زياد زمان به منظور پاسخ به پرسش‌ها، فرصتي عطا مي‌كنـد جـهـت گـردآوري افـكـار بـراي دادن پـاسـخ قـابـل قـبول و پذيرفتني. علاوه بر اين، خطاكاري و گناهكاري با حرف زدن خيلي سريع و بيش از حد لزوم نمايان مي‌گردد.

صورت بي احساس: دروغـگـويـان در پـنـهـان كـردن تـجـليات احساسي صورت مهارت دارند. آنها ممكن است قادر به كنترل تكان خوردن‌هاي اضافي و ناگهاني خود باشـنـد اما هرگاه چهره كاملاً بدون احساس بود، نـشـانـه‌ي مـمـانعت از بيان حقيقت است. اين در تمام دروغگوها صدق مي كند؛ از يك شياد حرفه‌اي گرفته تا يك همسر فريبكار."چهره خشك وبي روح" براي پنهان كردن و سرپوش نهادن بـسيـاري از خـطاهـا و گـنـاهان به كار گرفته مي‌شود. البته برخي افراد ذاتاً و طبيعتاً چهره بي روحي دارند.

تشخيص دروغگو

براي تشخيص و يافتن دروغگو به نشانه‌هاي زير توجه كنيد:

چشم برهم زدن‌هاي مفرط
اشتباهات مكرر بر روي كلمات و سخن گفتن لكنت‌وار
دغل كارانه خنديدن
شانه بالا انداختن و آه كشيدن
پرسش‌ها را خيلي سنجيده و محتاطانه پاسخ دادن.

*۱۰ اسفند

*تا حالا انقدر با دهن باز، سقف رو تماشا نکرده بودم!
باز رفته بودم دندون‌پزشکي. خوبي آقاي دندون‌پزشک اين‌ه که خيلي انسانيت به خرج ميده و کاملاً مواظب‌ه که دردت نياد، خيلي هم سريع کار مي‌کنه، دستاش هم قوي‌ه. وقتي ميشيني زير دست‌ش، دل‌ت شور نمي‌زنه.

من خيليا رو شنيده‌م که مثلاً دستاشون قوي نيست -خانوما مخصوصاً- و مثلاً به جاي بيرون کشيدن دندون خراب، مي شکنن و خُردش مي‌کنن. حالا بيا و درست‌ش کن.. يا تا وقتي نميري آمپول بي‌حسي نمي‌زنن. نميخوان خرج کرده باشن -حالا خوب‌ه پول‌ش رو مي‌گيرن- ولي ميگن ضرر داره؛ لوس نشو، تحمل کن! آخرش هم بدتر مي‌زنن داغون مي‌کنن همه چيز رو.

من اصولاً نمونه‌ي خوبي‌م براي اثبات اين نکته که دکتر، ترس نداره.. چون کاملاً ساکت‌م و صدا م درنمياد. خيليا هي مي‌زنن روي دست دکتر، گريه زاري مي‌کنن -جدي ميگم-، نق مي‌زنن، روي اعصاب طرف پاتيناژ ميرن خلاصه. من مريض خوبي‌م به شرط اينکه اون هم دکتر خوبي باشه. بيشتر از همه هم، آمپول‌ه رو دوست دارم. اصولاً مسکن چيز خوبي‌ه :دي

آقاي دکتر امروز کليه‌ي وسايل روي ميز کارش رو انگار جا داده بود توي دهن من! دقيقاً يه عالم شلنگ! و مته! و پيچ! و اين چيزا بهم وصل بود. يکي‌ش صداي قليون مي‌داد، يکي‌ش يه صدايي شبيه سوت، اون يکي‌ش هم مث مته بود تقريباً. زل زده بودم به رفت و آمد وسايل بالاي سرم، داشتم فکر مي‌کردم چطوري اينا اختراع شدن! اول روي کيا امتحان شدن؟ از اين فکرا..

چون تصميم گرفته‌م قورباغه رو قورت بدم و قال قضيه رو بکنم، قرار شد هفته‌ي ديگه هم برم پيش‌ش و تموم! اون وسط داشتم مي‌گفتم کاش مرمر يه جک بفرسته کارم تموم شد بخونم. وقتي اومدم بيرون، ديدم برام جک فرستاده (:

*الگويي براي جستجوي فايلهاي 3GP كه فرمتي تصويري است براي گوشي‌هاي موبايل:
اين الگويي است براي يافتن دايركتوري‌هاي آزاد حاوي فايل‌هاي 3GP توسط موتور جستجوي گوگل:
-inurl:htm -inurl:html -inurl:asp intitle:"index of" 3gp

الگوي ويژه‌ي جستجوي فايل‌هاي 3GP:
filetype:3gp inurl:3gp

با اين الگو شما فيلتري را تعريف مي‌كنيد تا گوگل فقط URL هايي كه حاوي فايل‌هاي 3GP است را در اختيار شما قرار دهد و البته مي‌توان اين فيلتر را كامل كرد تا گوگل فقط URL فايلهاي 3gp را به شما بدهد كه حاوي عبارت خاصي باشند، مثلاً URL فايل‌هايي را که حاوي عبارت Rock باشند، مي‌توان با اين الگو پيدا كرد:
filetype:3gp inurl:3gp rock

*فايده نداره! اين ويروس new folder لعنتي نميذاره هيچ آنتي ويروسي نصب بشه روي کامپيوتر. چرا آخه من هر دفعه بايد يه بلاي اين مدلي سرم بياد؟! چند وقت پيش همه‌ي فايل‌هاي مهم رو برداشتم از روي هارد. اونا رو روي CD دارم ولي اگه الان بخوام فرمت کنم باز بايد از خير يه سري web page که save کرده‌م بگذرم با چند تا عکس. مطالب رو سعي مي‌کنم تا همه چيز قاطي نشده بذارم روي بلاگ باشه هر چند کل آرشيوي که از اين سه سال بلاگ نوشتن زده بودم توي word به ... يعني به باد فنا داده ميشه. عملاً اون همه وقت گذاشتن ميشه کشک! تازه مطمئن هم نيستم بعدش از شر ويروس‌ه راحت بشم...

*رمزگشايي شخصيت افراد (ريخت شناسي)

الگوهاي شخصيتي با هدف طبقه‌بندي افراد به دسـتـه‌هاي متـمـايـز از يكديـگر در علم روانشناسي مورد استفاده‌ي فراوان قرار مي‌گيرند. يـكـي از ايـن الـگوهـاي شخصيتي كه توسط ويليام شلدون ابداع شده، شخصيت افـراد را بـر اساس ساختار جسماني و جثه‌ي بدن‌شان به 3 دسته‌ي اصلي كه سوماتوتيپ ناميده مي‌شوند، طـبـقـه بـنـدي كرده است.

شما مي تـوانـيـد بـا بـه كارگيري ايـن الگوهـا بـه شخصيت افراد مورد نظر خود تا حدودي پي برده و با آنان، بهتر و موثرتر ارتباط برقرار كنيد.

سوماتوتيپ ها بدين قرارند:
آندومورف ( فربه )
اكتومورف ( لاغر )
مزومورف ( عضلاني )

اكنون يك به يك به تشريح آن‌ها مي‌پردازيم:

1- آندومورف(endomorph): آنـدومورف ها از نـظر فـيـزيك بدني، معمولاً داراي دور كمر پـهن و شانه‌هاي باريك و كم‌عرض هستند (گلابي شكل). چـربـي فـراوانـي سـرتـاسـر بدن‌شان را فراگرفته است بـه خصوص در نواحي زانوها وبازوها اما قـوزك پـاهـايشان و مچ دست‌هايشان، باريك ولاغر است كه سـبب بـيشتر به چشم آمدن ديگر نواحي چاق بدن‌شان مي‌شود.

شكل ظاهري: گوشتالو، فربه، اجزاء احشايي رشد يافته، گلابي شكل.

خصايص شخصيتي: لذت گرا، خوش‌مشرب، بردبـار، راحت طلب، صلح‌جـو، شـوخ‌طبع، خيره سر، آسوده‌خاطر، خواب سنگين و طولاني مدت، عاشق خوراكي، مـحـتاج محبت، خونسرد، كارها را پشت گوش مي‌اندازند.

خصايص فيزيولوژيكي: موهاي چرب، رنگ پوست رنـگ پـريده، مـتـابـوليـسـم پايـيـن، مستعد عوارض كلسترول بالا، چاقي مفرط، آلرژي و ناراحتي‌هاي سينوسي.

2- اكتومورف(ectomorph): اكتـومـورفها نقطه‌ي مقابل آندومورفها هستند. از لحاظ فيزيكي، داراي شانه‌ها و دور كمر باريك، صورت لاغر و پـيـشاني بلند و كشيده، قفسه‌ي سينه‌ي لاغـر و بـاريـك و دسـت و پـاهـاي نـحـيـف بـوده و چـربي اندكي در بدن‌شان است؛ هرچند ممكن است به اندازه آندومورف ها غذا بخورند اما چنين به نظر مي‌آيد كه هيچ‌گاه اضافه وزن پيدا نمي‌كنند. (بزرگترين دغدغه آندومورف ها)

شكل ظاهري: لاغر و نحيف، ظريف، عضلات ضعيف، قفسه‌ي سينه‌ي صـاف و مسطـح، بلند قامت، مغز بزرگ، اجزاء صورت و رگ‌هاي بيرون زده و برجسته.

خصايص شخصيتي: متفكر، آرام و ساكت، شكننده، خجالتي، حسـاس، كنـاره گيـر، درون گرا، دلواپس، عدم ابراز احساسات، هنرمند، غير قابل پيش بيني، خـلاق، قـوه‌ي تخيل بالا، بدخلق، كارها را خوب شروع كرده اما درست به پايان نمي‌رسانند.

خصايص فيزيولوژي: پوست خشك و سرد، متابوليسم بالا، مستعد عوارض اظطراب، بي خوابي، دردهاي قاعدگي (در زنان) و يبوست.

3- مزومورف(mesomorph): مـزومـورف هـا بـيـن آنـدومـورف هـا و اكـتومورف ها جاي دارند. از لحاظ فيزيكي داراي تركيب مطلوب‌تري بـوده و بـه اصـطـلاح داراي تـنـاسـب انـدام مي‌باشند. داراي سر بزرگ، شانه هاي پهن (چهار شانه) و مـيـان تـنـه‌ي بـاريـك همراه با بازوها و زانوهاي نيرومند و چربي خيلي كمي در بدن‌شان هستند.

شكل ظاهري: عضلاني، مستطيل شكل، پوست كلفت، سر بزرگ.

خـصايص شخصيتي: عملگرا، فعال، نـيـرومـند، ستيزه جـو، مـاجراجـو، بـي‌بـاك، بي‌تفاوت نسبت به عقايد ديگران، گستاخ، سلطه جو، عاشق ريسك كردن،قدرت طلب، طعنه‌زن، علاقه‌مند به فعاليت‌هاي بدني، تغذيه و خواب منظم.

خصايص فيزيولوژيكي: تعرق زياد، احساس عطش، مستعد عـوارض مـعده، بواسيـر، تبخال.

تـوجه داشـته باشـيد كه الزاماً تقسيم بندي فـوق، هميشه براي همه صادق نبوده و اين احتمال وجود دارد كه مثلاً فردي داراي جثه و اندام اكتومورف بوده اما برخي ازخصوصيات شخصيتي آندومورف ها و يا مزومورف ها را از خود بروز دهد. بـنابراين از آنجايي كه هيچ چيز %100 نيست، از پيش داوري‌ها وقضاوت‌هاي زودهنگام درباره‌ي اشخاص خودداري كنيد.



[Link] [1 comments]






1 Comments:

» didi ostekhoonam khoord shod?:(

Posted at 2:38 PM